درس اول
به نام آن خـداي كـه نـام او راحــت روح است / و پيغـام او مفتـاح فـتـوح است
و سلام او در وقت صباح، مؤمنان را صبوح است/ و ذكرِ او مرهم دلِ مجروح است
و مهر او بلانشينان را كشتي نوح است .
1- كدام عبارت متناسب ابيات زير است ؟
همان مردماني كـه بر كردگـار / بيارند ايمان و دارالقرار
كه دلهاي آنها به ياد خدا / هميگيرد آرام و يابد صفا
همانا بدانيد ياد خداست / كه آرام دلها و رمز شفاست 13 رعد / 28
2- كدام عبارت با آيه پنجم سوره قدر (97) تناسب دارد ؟سَلامٌ هِيَ حتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ
3- كدام عبارت از سخن علي (ع) در دعاي كميل الهام گرفته است ؟
يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ
4- منظور خواجه عبدالله انصاري از واژههاي زير چيست ؟
پيغام صبوح ذكر بلانشينان
5- آرايههاي «تشبيه» و «تلميح»را در عبارت پايان توضيح دهيد .
6- واژههاي هم خانواده را بيابيد و آنها را بنويسيد .
7- شباهت متن با شعر را توضيح دهيد .
8- متن از جهت قالب چه شباهتي با سروده قا آني، شاعر قرن سيزدهم ،دارد ؟
بنفشه رُسته از زمين به طرف جويبارها / و يا گسسته حـور عين ز زلف خويش تارها
ز سنگ اگر نديدهاي چه سان جهد شرارها/ به برگهاي لاله بين،ميان لالهزارها
كه چون شراره ميجهد ز سنگِ كوهسارها
( آرايههاي ادبي – دكتر روحالله هادي – تهران : شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران- چاپ 1386 ص 41)
چو تويي قضايْ گردان ، به دعـاي مستمندان / كه زجان ما بگردان ، رهِ آفـت قضا را
چه زنم چو ناي هر دم ، ز نواي شــوق او دم ؟ / كه لسانِ غيب خوشتـر بنوازد ايــن نوا را
« همه شــب در اين اميدم كه نسيــم صبحگاهي / به پيام آشنــايي بنوازد آشنا را »
ز نواي مرغِ ياحق بشنو كه در دلِ شــب / غمِ دل به دوست گفتن چه خوش است شهريـارا
£££
1- كدام بخش از بيت اول ، در بردارندهي معناي «سوگند » است ؟
2- در كدام بيتها ، ميان مصراع قافيه وجود دارد ؟
3- واژههاي «دم» و «آشنا» در معاني متفاوت به كار رفته است ، آن معاني را بنويسيد.
4- «شهريار» از كلام كدام شاعر استفاده نموده است ؟نام اين آرايه چيست ؟
6- شاعر هر شب منتظر چيست ؟
7- شاعر معتقد است كه غم دل را چه زمان بهتر ميتوان به دوست گفت ؟
8- چرا نوعي جغد را «مرغ حق» گويند ؟
درس دوم
پياده مرا زان فرستاد تـوس / كـه تا اسـب بستانـم از اشكبـوس
كُشاني پياده شود ، همچو من / بدو روي خندان شــوند انجمن
پياده به از چون تو پانصد سوار / بدين روز و اين گردش كارزار
كشاني بدو گفت : با تو سليح / نبينمهمي جـز فسـوس و مزيح
بدو گفت رستم كه تير و كمان / ببين تا هم اكنون سرآري زمان
چو نازش به اسب گرانمايه ديد/كمان را به زه كرد و اندر كشيد
يكـي تيـر زد بر برِ اسب اوي / كه اسب اندر آمد ز بالا به روي
بخنديد رستم به آواز گفت / كه بنشين به پيش گرانمايـه جفت
£££
1- رستم علّت پياده آمدن خود را چه ميداند ؟
2- در كدام بيت كنايه به كار رفته است ؟ آن را بيابيد و معنا كنيد .
3- در كدام بيت رستم اشكبوس را تحقير ميكند ؟
4- دو كلمهي ممال در ابيات فوق وجود دارد. شكل اصلي آن دو را بنويسيد و معنا كنيد .
5- رستم در كدام بيت قدرت خود را به رخ اشكبوس ميكشد .
6-چرا رستم اسب اشكبوس را هدف تير خود قرار ميدهد ؟
7- در كدام بيت طنز ديده ميشود .
8- معناي «زه» را در بيت ششم و بيت زير بنويسيد .
«قضا گفت گير و قدر گفت ده/ فلك گفت احسنت و مه گفت زه »
درس سوم
به سـوي هـژبـرژيـان كـرد رو / به پيشـش برآمـد شه جنگجو
دويـدند از كيـن دل سـوي هـم / در صلـح بستند بر رويِ هـم
فلك باخت از سهمِ آن جنگ رنگ / بوَد سهمگين جنگ شير و پلنـگ
نخست آن سيهروز و برگشته بخت / برافروخت بــازو چو شاخ درخت
سپـر بــر سـر آورد شيـر الـه / عَـلَـم كــرد شمشيـر آن اژدهـا
بيفشـرد چـون كـوه پـا بـر زميـن / بخـاييد دندان به دندان كين
چو ننمــود رخ شـاهد آرزو / بـه هم حملــه كـردند باز از دو سو
£££
1- «هژبر» و «اژدها» استعاره از كيست ؟
2- مفهوم كنايههاي زير را بنويسيد .
الف ) شه جنگجو
ب) دندان به دندان خاييدن
3- اركان تشبيه را در مصراعهاي زير مشخّص كنيد :
ج ) برافروخت بازو چو شاخ درخت
د ) بيفشـرد چـون كـوه پـا بـر زمين
4- آرايههاي خواسته شده را در ابيات فوق بيابيد و در مقابل آن بنويسيد .
واجآرايي تضاد تشخيص
5- در كدام بيت شاعر به استواري و قدرت عمرو اشاره كرده است ؟
6- «فعل» مصراع اوّل بيت سوم را بنويسيد .
7- يك نمونه از كاربرد «واو همراهي» را در شعر بيابيد .
8-قافيه كدام بيت نادرست است ؟
درس چهارم
درس چهارم را بخوانيد و به پرسشهاي زير پاسخ دهيد .
1- انگيزهي اصلي شركت كردن علي در مسابقه چيست ؟
2- چرا معلم ورزش راضي ميشود علي در مسابقهي دو شركت كند ؟
3- مسئول مسابقه چه نكتهي اخلاقي را به بچّهها يادآوري ميكند ؟
4- در حين مسابقه چه عاملي سبب شد علي بر خستگي خود غلبه كند ؟
5-در مسابقه ، كدام نكتهي غير اخلاقي ديده ميشود ؟
6- به كسي كه فيلمنامه را به ياري بازيگران به اجرا در ميآورد ، چه ميگويند ؟
7- نويسندهي فيلمنامهي بچههاي آسمان كيست؟
8- عبارت زير را به «فارسي معيار نوشتاري» تبديل كنيد .
«عجب بچّهي سمجي يهها! وقتي ميگم نميشه ، نميشه ديگه .»
£££
«آوردهاند كه»
الف ) جملههاي مناسب را بيابيد و در برابر آنها بنويسيد .
1- فرار كردند 2- فوراً سر برداشت
3- با سر و صدا بلند شد 4- بامداد امير بودم و شبانگاه اسير
ب )معادل امروزي واژههاي زير را بنويسيد
نماز پيشين نماز ديگر نماز شام نماز خفتن دوگانه
ج) واژهي «مردم» دو بار با تلفّظ مختلف در متن آمده است، آنها را بيابيد و حركتگذاري كنيد.
د )واژههاي مناسب معاني زير را بيابيد و در برابر آنها بنويسيد .
1-شهري بزرگ در خراسان قديم و اكنون نام شهر كوچكي در شمال افغانستان است.
2-نوعي خوراك از گوشت كه آن را در تاوه يا ديگ بريان ميكنند .
3- دومين پادشاه صفّاري مقتول به سال 289 هـ . ق 4- ميدانهاي جنگ
درس پنجم
1- نويسنده آثار و رمانهاي زير را بنويسيد .
الف ) نويسندهي مشهور ايراني كه از خانوادهاي روحاني بود .
آثار او شامل چهار دستهي سفرنامهها (مثل خسي در ميقات) ، داستانها ( مانند مدير مدرسه ) ،مقالات ( مانند غربزدگي ) و ترجمهها ( مثل قمارباز ) است .
ب ) رماننويس و نمايشنامهنويس مشهور فرانسوي قرن نوزدهم .حجم آثار او بالغ بر سيصد كتاب است كه از جملهي آنها ميتوان سه تفنگدار ، كنت مونت كريستو و لانهي سياه را نام برد .
ج ) امير ارسلان ، قهرمان يكي از مشهورترين داستانهاي عاميانه فارسي كه بسيار مورد توجّه مردم بوده است .نويسنده اين داستان، نقّال ناصرالدّين شاه است .
د ) تهران مخوف ، نخستين رمان اجتماعي است كه در آن وضع حقارت آميز زنان ايراني به تصوير كشيده ميشود .
هـ ) در نجف متولّد شد . رمانهاي «روزگار سياه» ، «انتقام » ،و «انسان و اسرار شب» را با نثري احساساتي و آكنده از لغات عربي دربارهي تيرهروزي زنان نوشت .
و )نويسندهي مشهور معاصر ، از آثار او ميتوان به رمانهاي «سووشون» و «جزيرهي سرگرداني» اشاره كرد .
ز ) داستاننويس معاصر؛ از آثار او ميتوان به كتابهاي «كليدر» ، «جاي خالي سلوج» و «لايههاي بياباني» اشاره كرد .
ح) يكي از پيشقدمان و مروّجان تعليم و تربيت جديد است
وي چند دوره نمايندهي شوراي ملي بود .«شهرناز» را او نوشته است .
ط ) «روزگار سياه» رماني است با نثري احساساتي و آكنده از لغات عربي دربارهي تيرهروزي زنان. اين كتاب الهام گرفته از «مادام كامليا» اثر «الكساندر دوما» است .
ي ) ژيلبلاس،نخستين رمان فرانسوي به شمار ميرود .
ك )سه تفنگدار ، رماني است دربارهي شرح قهرمانيها و جوانمرديهاي سه تن از تفنگداران لويي سيزدهم است .
ل ) نويسندهي ايراني ،از آثار او » كتاب احمد ، مسالكالمحسنين و ...
م ) داستان نويس معاصر ، از آثار او ميتوان به چشمهايش ،چمدان،سالاريها و ورق پارههاي زندان اشاره كرد .
ن ) مجمع ديوانگان ،نخستين اتوپيا (= آرمان شهر)ي ادبيات معاصر است .
س)نويسندهي كتاب سياحت نامهي ابراهيم بيك، از پيشگامان سادهنويسي نثر معاصر.
ع)مسالك المحسنين ،اثري است از نويسنده و دانشمند ايراني ( 1329- 1250 هـ. ق)
ف) نويسندهي نخستين رمان اجتماعي دربارهي وضع حقارتآميز زنان ايراني به نام «تهران مخوف» كه جلد دوم آن با نام «يادگار شب» منتشر شده است .
ص ) داستان نويس معاصر ، آثار معروف او عبارتاند از :
بوفكور، سگ ولگرد،سه قطره خون ، اصفهان نصف جهان ،پروين دختر ساسان و ...
ق) او نخستين مجموعهي داستانهاي كوتاه ايراني را تحت عنوان «يكي بود يكي نبود» در سال 1300 منتشر كرد .
2- مفهوم كنايههاي زير را بنويسيد .
1) چهره در نقاب خاك كشيد .
2) جلو كسي در آمدن
3) مابقي را نقداً خط بكش و بگذار سماق بمكند.
4) شكمها را مدتي است صابون زدهاند .
5) ساعت شماري ميكنند .
6) اوقات تلخ
7) شرفياب شده است .
8)لات و لوت و آسمانجل و بيدست و پا و پخمه و تابخواهي بدريخت و بدقواره.
9) غول بيشاخ و دم
10) هر گلي هست به سر خودت بزن
11) از جايي كش رفته
12) خاك به سرم ، مرد حسابي
13) حرف حسابي است .
14)سر به مُهر
15) برو و برگرد نداشت .
16) دست و پا كنيم .
17) كشف امريكا و شكستن گردن رستم
18) چند مرده حلّاجي
19) ابتدا مبلغي سرخ و سياه شد .
20) چه خاكي به سرم بريزم .
21) بچه قنداقي كه نيستند .
22) مثل بچّهي آدم
23) پا پَي ميشوند .
24) حسابش را دستش بدهيم .
25) تشريف داشتن
26) هزار سال به اين سالها برسيد .
27) نشخوار كردم .
28) سرسري گرفتن
29) سر دماغ آمدن .
30) اين گره فقط به دست خودت گشوده خواهد شد .
31) درست دست گيرش نشده بود .
32) مهار شتر را به كدام جانب ميخواهم بكشم .
33) دست به دامان كسي شدن
34) كاه از خودمان نيست كاهدان كه از خودمان است .
35) دلي از عزا در آوريم .
36) دهن باز
37) خاطر جمع
38) صيغهي « بَلَّعْتُ »
39) چون طاووس مست
40) خون سردي
41) سرسوزني قصور را جايزه نميشمردند .
42) چانهاش گرم شده بود .
43) نوك جمع را چيده و متكلّموحده و مجلسآراي بلامعارض شده است .
44) آدم بيچشم و رو
45) بر منكرش لعنت بفرستم .
46) همه گوش شده بودند و ايشان زبان
47) كبّادهي شعر و ادب ميكشيد .
48) كاسه و كوزه يكي شدن .
49) شستش خبردار شد .
50) شش دانگ حواس
51) دامن از دست رفتن
52) سر توي حساب بودن
53) خوش خواندن
54) تا خرخره خوردن
55) بي برو و برگرد
56) دو دل
57) توطئه ماسيدن
58) زير بغلش را بگيرم .
59) خالي نبودن عريضه
60) يك ريز
61) به شكم كسي تعارف و اصرار بستن
62) دماغش نسوزد.
63)دو رو
64) هم صدا
65) فنر كسي در رفتن
66) روي كسي را زمين انداختن
67) يك چشم به هم زدن
68) كلك چيزي را كندن
69) آب به دهان خشك شدن
70) وزير داخله
71) دل به دريا زدن
72) كشيدهي آب نكشيده
73) صورت گل انداخته
74) ناز شست
75) شاخ در آوردم
76) نمك ناشناس
77) خوش مشربي وخوش محضري
78) خم به ابرو آوردن
79) پشت دستم را داغ كردم .
80) ناگهان از دهنم در رفت .
3- نوع جمع ( مكسّر ، سالم ) را مشخص كنيد و مفرد آن را بنويسيد .
رفقا،لوازم،ارحام،زوايا،خفايا،احوال،ايّام،وظايف،زوايد،رسوم،حواس،مراحل،اطوار،اوقات،ابيات، متجدّدين،مخلّفات،وجنات،مقدّمات،عادات، كاينات، تظاهرات، مخلوقات ، بقولات ،حبوبات، متفرّعات.
4- «مركّب اتباعي » را در عبارات و ابيات زير مشخّص كنيد .
در اداره با هم قطارها قرار و مدار گذاشته بوديم.
بودجه اجازه خريدن خرت و پرت تازه نميدهد .
وقت است كز فـراق تـو و سـوز انـدرون / آتش درافكنم به همه رخت و پخت خويش
گر موجخيز حادثه سر بر فلك زنـد/ عارف به آب تر نكند رخت و پخت خويش
5- نقش دستوري واژههاي پس از نقش نماي «ـِ» را بنويسيد .
در همان بحبوحهيِ بخور بخور كه منظرهي فنا و زوالِ غازِ خدا بيامرز، مرا به يادِ بيثباتيِ فلكِ بوقلمون و شقاوتِ مردمِ دون و مكر و فريبِ جهانِ پتياره و وقاحتِ اين مصطفايِ بدقواره انداخته بود ، باز صداي تلفن بلند شد .
6- واژه «دماغ» را معنا و حركتگذاري كنيد .
رفته رفته سر دماغ آمدم. بوي كباب ، تازه به دماغشان رسيده است.
لا اقل زحمت آشپز از ميان نرود و دماغش نسوزد.
7- واژههاي «غليان» و «قليان» را در جاي مناسب قرار دهيد .
قدري براي به جا آمدن احوال و تسكين « » دروني در حياط قدم زده.
8- نوع«و» را در عبارات زير مشخّص كنيد.
والله چه عرض كنم. شب عيد نوروز بود و موقع ترفيع رتبه.
آش جو اعلا و كباب برّهي ممتاز و دورنگ پلو و چند جور خورش با تمام مخلّفات رو به راه شده است .
درس ششم
محمّد ولي به زنداني گفت : «يالّا، ميري گوشهي اتاق ، جم بخوري ميزنم.»
برعكسِ محمّد ولي ، مأمور دوم هيچ حرف نميزد. فقط سايهي او در زمينهي ابرهاي خاكستري كه در افق دايماً در حركت بود ،علامت و نشان اين بود كه راه آزادي و زندگي به روي گيله مرد بسته است .
ناگهان به گيله مرد گفت : «نميخواهي فرار كني ؟»
گيله مرد بياختيار جواب داد: «نه» ، ولي دست و پاي خود را جمع كرد .
- «ببين چه ميگم!» صداي گرفته و سرماخوردهي مأمور در نفير باد گم شد.
ما از دست خانهاي خودمان خيلي صدمه ديدهايم امّا باز رحمت به خانها؛از آنها بدتر امنيّهها هستند . براي اين امنيه شدم تا از شرّ امنيه راحت باشم .
£££
1- هركدام از شخصيتهايي كه در متن نام برده شدهاند،نماد چه انسانهايي در عصر خود هستند ؟
2- فارسيِ معيارِ نوشتاريِ واژههايِ محاورهاي متن را بنويسيد.
3- به نظر مأمور دوم امنيهها بدتر اند يا خانها ؟
4- داستان گيلهمرد از كدام مجموعه داستان بزرگ علوي برگزيده شده است ؟
5- معناي كنايي «رجز خواندن » را بنويسيد.
6- آرايههاي «متناقض نما» و «تشخيص» را در عبارتهاي زير توضيح دهيد .
غرّش باد آوازهاي خاموشي را افسار گسيخته كرده بود هيبتِ خاموشي ،او را متوحّش كرد .
7- مفهوم كنايههاي زير را بنويسيد:
حرف نيشدار زدن حساب كهنه پاك كردن
از كسي دلپري داشتن زخم زبان زدن
8- تأثير داستان گيلهمرد را بر كدام كتاب جلال آلاحمد به طور آشكار ميبينيم ؟
درس هفتم
سووشون
زري سوار ميشود و از مزارع درو شده ميگذرد. گندمها مثل سيل طلا روي هم انبار شده. مردها دارند كاهها را جمع ميكنند و با طناب سياهي ميبندند و بار الاغ ميكنند. از كنار هر مزرعهاي كه ميگذرد ، مردها در مزرعهها، به او سلام ميكنند. و او « نه خسته» اي ميگويد، و ميگذرد.
به كنار مزرعهي آخري ميرسد . مردها هنوز در حال درو كردن هستند و زنهاي خوشهچين، به قطار، كنار مزرعه نشستهاند و سرشان به طرف مزرعه است. همهشان چارقد سياه بر سر دارند. ميدانند كه يوسف هميشه به مردها ميگويد: «شلخته درو كنيد تا چيزي گير خوشه چينها بيايد.» و به همين جهت است كه زنهاي خوشهچين دو تا جوال با خود ميآورند.
£££
1- سووشون چيست ؟
2- يك تشبيه بيابيد و اركان آن را مشخّص كنيد.
3- دو قهرمان اصلي كتاب سووشون را بنويسيد.
4- يوسف چگونه شخصيتي دارد؟
5- زنهاي خوشهچين به چه منظور كنار مزرعهها نشستهاند؟
6- در كدام عبارت درس،مفهوم اين بيت حافظ آمده است :
ثوابت باشد اي داراي خرمن / اگر رحمي كني بر خوشهچيني
7- كدام گزينه دربارهي درون مايهي داستان «سووشون » نادرست است؟
الف) اوضاع بينظم و پر از ستم جامعهي استعمارزدهي فارس در جنگ دوم جهاني
ب) حماسهي سياوش و كشته شدن اين جوان پاك
ج ) تركيب واقعهي عاشوراي حسيني و سوگ سياوش
د ) دغدغهها و مسائل عاطفي يك سرباز وفادار در اين داستان به خوبي بيان گرديده است.
8- گوينده و مخاطب عبارت «او «نه خسته» اي را ميگويد را بنويسيد.
درس هشتم
1- عبارت كنايي « دندان قروچهاي كرد»يعني چه؟
2- «مترادف» را در عبارت زير بيابيد.
مرد پهن و كوتاه قد و خپلهاي پيرهني ريش ريش روي سينهاش دهن كجي ميكرد.
3- كدام جمله به مفهوم آيه 28 سوره رعد (13) نزديك است؟
الف) گنجينهي صلح و آرامشي كه خداوند به او بخشيده
ب ) احساس كردند كه تارهاي قلبشان مرتعش شده است.
ج ) پس از آن ابديت در كار است.
د ) دستوارات خداوندي را بر همه چيز، بر مرگ و بر زندگي مقدم ميشمارم.
4- گوينده عبارات زير چگونه شخصيتي است؟
من خوشم نميآيد بردههايي داشته باشم كه مدام دعا و سرود ميخوانند و صدايشان بلند است.
حالا ديگر مسيح تو، من هستم. هرچه ميگويم بايد عمل كني.
5- اصليترين مسائل در حوزهي ادب پايداري را بنويسيد.
6- عبارت زير، نويسندهي كدام اثر را ميشناساند ؟
با نوشتن اين داستان جنب و جوش بيسابقهاي در ميان مبارزان راه آزادي سياه پوستان به راه انداخت و در مدتي كوتاه شهرت جهاني يافت. از اين داستان تا كنون نمايشنامهها و فيلمهاي متعددي ساختهاند.
7- نويسند هر اثر را در مقابل آن بنويسيد.
الف) ادبالمقاومة في فلسطين المحتلّه
ب) راه بئرسبع
ج) كلبهي عمو تُم
د) خوشههاي خشم
هـ) موشها و آدمها
و) سال پنجم الجزاير
ز) آدمها و خرچنگها
ح) انگيزهي نيكسونكشي و جشن انقلاب شيلي
8- نام كشوري كه معرفي شده است ، بنويسيد.
الف) كشوري در شمال اروپا در شبه جزيرهي اسكانديناوي ميان نروژ و درياي بالتيك. پايتخت آن استكهلم است.
درس نهم
ما را به ياد بياور، اينك كه ميان خار بيابانها، / و كوههاي سنگلاخ سرگردانيم، ما را به ياد بياور اكنون كه / له كردهاند گلهاي نوشكفته در پشتههاي اطرافمان را / خانهها را بر سرمان خراب كردهاند/ اجسادمان را به هر طرف افكندهاند؛ / و راه بيابان را به رويمان باز گذاشتهاند ؛/ تا اين كه مزرعهها بر خود پيچيدند؛ / و از سايههاي آبي، خارهاي سرخ/ بر اجساد به جا مانده و طعمهي عقاب و زاغ شده، فرو ريخت/ آيا از سرزمين تو بود كه فرشتگان / سرودهاي صلح و شادي انسان را براي چوپانان خواندند؟/ وقتي كه مرگ در شكم درندگان، دندههاي بشر را ديد / و در قهقههي فشنگها،/ بر سر زنانِ گريان ، به« دبكه» پرداخت ،/ جز او كسي نخنديد.
£££
1- « راه بيابان را به رويمان باز گذاشتهاند » كنايه از چيست؟
2- منظور از عبارت زير چيست؟
وقتي كه مرگ در شكم درندگان ، دندههاي بشر را ديد.
3- « در قهقههي فشنگها» چه آرايهي ادبي به كار رفته است ؟
4- منظور از « او» در « جز او كسي نخنديد » چيست؟
5- در كدام عبارت، شاعر اشاره به تبعيد فلسطينيان دارد ؟
6- منظور از عبارتهاي زير را در مقابل آنها بنويسيد.
الف) گلهاي نوشكفته ب) پشتههاي اطرافمان
ج) سرودهاي صلح د) چوپانان
7- در عبارت زير كدام واژه معنا شده است؟
« پايكوبي و جشن ملي است كه در سوريه رواج دارد.»
8- كتاب، براي كدام عبارت توضيح زير را آورده است؟
« هواپيماهايي كه بمب و موشك از آسمان فرو ميريزند.
درس دهم
1- عبارت زير بيانگر كدام ويژگي زن تنارديه است؟
زن نفرت انگيز با دهاني هم چون دهان كفتار و چشماني برافروخته از غضب.
2- عبارتهاي زير را معنا كنيد .
الف ) پيش پايش را گرفت بود
ب ) آب سطل لببرد ميزد
3- واژههاي مناسب معاني زير را بيابيد و در برابر آنها بنويسيد.
الف) كالبد، سايه، سياهي كه از دور ديده ميشود
ب) ستاره
ج) وحشتآور، ترسناك
د) نام گياهي است، علف جارو
4- در عبارتهاي زير چه آرايهي ادبي به كار رفته است؟
الف) شب بيكران در مقابل اين مخلوق كوچك قد علم ميكرد.
ب) نقاب حزنانگيز ظلمت بر سر اين كودك فرود آمده است.
5- توصيف زير را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اين واقعه، در شبي تاريك ، ميان يك جنگل ، در فصل زمستان و دور از هر انساني وقوع مييافت.
6- مشهورترين شاعر رمانتيك قرن نوزدهم فرانسه كيست؟
7- بزرگترين قهرمان كتاب بينوايان كيست؟
8- موضوع « كتاب بينوايان ويكتور هوگو» چيست؟
درس يازدهم
به هر كجا بروي جز خدا چيزي را ديدار نميتواني كرد. خدا همان است كه پيش روي ماست . ناتانائيل ، اي كاش «عظمت» در نگاه تو باشد نه در چيزي كه به آن مينگري.
ناتانائيل، من شوق را به تو خواهم آموخت؛ اعمال ما به ما وابسته است، همچنان كه درخشندگي به فسفر.
£££
1- آيه 115 سوره بقره(2) و آيه 38 سوره مدثر (74 ) هر يك با كدام قسمت متن ارتباط دارند؟
2-«ئيل» يعني چه؟ و شش واژه كه به آن پايان يافته است، بنويسيد.
3- «چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد» از كيست و با كدام قسمت متن مناسبت دارد؟
4- آرايهي تشبيه را بيابيد و طرفين ( مشبه، مشبهبه) آن را مشخص كنيد.
5- شيوه برخورد «دلا» با شوهرش را ، با توجه به عبارت زير تحليل كنيد.
« جيم ، عزيزم مرا اين طوري نگاه نكن. موهايم را زدم و براي خريدن عيدي خوبي براي تو آنها را فروختم.»
6- معناي كنايههاي عبارتهاي زير بنويسيد.
با پيرزن فربه و سفيدمويي كه « سردي و خشكي از سر تا پايش» ميباريد، رو به رو گشت» . با يك نگاه، « بومي افريقايي» ام خواهد خواند.
7- در كدام گزينه آرايهي استعاره به كار رفته است؟
الف) زندگي معجون دردآوري است از لب خندهاي زودگذر و انبوه غم و اندوه و سيلاب اشك و زاري .
ب ) مادام سوفيا چنگال حريص خود را در خرمن زلف دلا فرو برده بود.
ج) گيسوان زيباي دلا چون آبشار طلايي رنگي ميدرخشيد و تقريباً شبيه دامني تا زير زانويش را پوشانيده بود.
د ) دلا كلاهش را برداشت و از زير آن آبشار طلايي رنگ سرازير شد.
8- به كدام جهت، آندره ژيد جايزهي نوبل را از آن خود كرد؟
درس دوازدهم
1- در بيت زير سعدي كدام آرزو را بيان ميكند؟
در آن نفس كه بميرم ، در آرزوي تو باشم/ بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم .
2- با توجه به بيت زير، مقصد عارفان و عاشقان حقيقي چيست؟
حديث روضه نگويم، گل بهشت نبويم / جمال حور نجويم، دوان به سوي تو باشم .
3- در ابيات زير، واژههايي كه داراي ابهام است بيابيد و هر دو معناي آنها را بنويسيد.
الف) به خوابگـاه عــدم گر هـزار سال بخسبـم/ به خواب عافيت آنگـه به بوي موي تو باشم.
ب) گفتم غـم تو دارم، گفتـا غمـت سـرآيـد /گفتم كه ماه من شـو ، گفتـا اگـر بـرآيـد.
ج) دي ميشد و گفتم صنما عهد به جايآر/ گفتا غلطي خواجـه در اين عهـد وفا نيست.
د) كمندصيد بهرامي بيفكن جام جم بردار/ كه من پيمودم اين صحرا نه بهرام است و نه گورش.
4- معناي مصراع زير و مرجع ضمير« تو» را بنويسيد.
اگر خلاف كنم سعديا به سوي تو باشم.
5-معناي واژههاي « خدا را » ، « باد شرط»، «باشد كه»، «به جاي»،«تفقّد» ، «به خود»، را در مقابل مصراع آن بنويسيد.
الف) دل ميرود ز دستم صاحبدلان ، خدا را
ب ) كشتي شكستگانيم اي بـاد شرطه برخيـز
ج )باشــد كه بـاز بينيـم ديــدار آشنـا را
د) نيكـي به جاي ياران، فرصت شمار يارا
هـ )روزي تفقّـدي كـن درويش بـينوا را
و ) حافظ به خود نپوشد اين خرقهي ميآلود
6- «جام مي» در مصراع زير به چه مانند شده است؟ و در اصطلاح عارفان چيست؟
آيينهي سكندر جام مي است بنگر
7- دربارهي پيامهاي زير ، مصداقهايي از غزل « دل ميرود ز دستم » پيدا كنيد :
الف) آشكار شدن عشق ب ) اميدواري
ج ) اغتنام فرصت د ) درويشنوازي
هـ ) حسن خلق و ) خوشباشي
ز ) تسليم ح ) ناپايداري دنيا
ط ) عشق و رندي ي ) طنز
8 – با توجه به شرح زير «او» كيست؟
از افراد بنياسرائيل ، معاصر حضرت موسي (ع) و به قولي پسر عموي وي بود. او جاه طلب ، بخيل، حسود و بسيار ثروتمند بود. موسي او را نفرين كرد و بر اثر اين نفرين، زمين شكاف برداشت و او و خانه و گنجش را به كام خود فرو برد . داستان او در آيات 76 تا 82 سوره قصص (28) آمده است.
درس سيزدهم
1- معناي واژههاي « دلشكر » ، « عنانگير» ، « ابدال » ، « هم عنان » ، «اركان»، « كوته ديدگي »، « بنان» ، «غِرّه » ،« اقبالي » ، « ادباري» را در مقابل مصراع آن بنويسيد.
الف ) نه بـر اوج هوا او را عقابي دلْشِكَـر يابي
ب ) عنانگير تو گر روزي جمالِ دردِ دين باشد
ج) عجب نَبْوَد كه با اَبدال خود را همعِنان بينـي
د ) ز يزدان دان،نه از اركان ، كه كوتهْديدگي باشد
هـ ) كه خطي كز خِرَد خيزد ، تو آن را از بَنان بيني
و ) بدين زور و زرِ دنيا ، چو بي عقلان ، مشو غرّه
ز ) چه بايد نازِش و نالِش ،بر اقبالـي و ادبـاري
2- موضوع كدام گزينه « دينداري و اطاعت از احكام شريعت » است ؟
الف) كه گر عرشي به فرش آيي و گر مـاهي به چاه افتي/ و گر بحري تهي گردي ، و گر باغي خزان بيني .
ب ) چه بايد سازِش و نالِش، بر اقبالي و ادباري / كه تا بر هم زني ديـده ، نه اين بيني نه آن بيني
ج )سرِ اََلْب ارسلان ديدي، ز رفعت ، رفته بر گردون ؟ / به مرو آ تا كنون در گِل تنِ اَلْب ارسلان بيني
د )عِنانْگيـرِ تـو گـر روزي جمالِ دردِ دين باشد/ عجب نَبْوَد كـه بـا اَبدال خود را هم عِنان بيني
3- در كدام گزينه « جاني» قيد است به معني « از سوي جان»؟
الف) من نيم موقوف نفخ صور، همچون مردگان / هر زمانـم عشق جاني ميدهد ز افسـون خويش
ب ) ندانمت به حقيقت كه در جهان به كه ماني /جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جاني
ج) از جان طمـع بريــدن آسـان بـود وليكـن/ از دوستـان جـانـي مشكل توان بريدن
د ) ور امروز اندر اين منزل تو را جاني زيان آمـد/ زهي سرمايه و سودا كه فردا زان زيان بيني.
4- « درفش كاويان» در مصراع زير نماد چيست؟
به هر جانب كه روي آري درفشِ كاويان بيني
5- « الف» در كدام گزينه نشانهي « كثرت و مبالغه » نيست ؟
الف ) ور امروز اندر اين منزل تو را جاني زيان آمد / زهي سرمايه و سودا كه فردا زان زيان بيني!
ب ) به روز نيك كسان گفت تا تو غم نخوري / بسـا كسـا كه به روز تو آرزومنـد است
ج) نه من سبوكش اين دير رند سوزم و بس/ بسـا سرا كه در اين كارخانه سنـگ و سبوست
د ) دلا!تا كي در اين زندان، فريب اين و آن بيني؟/ يكي زين چاهِ ظلماني برون شو، تا جهان بيني
6- كنايههاي مصراعهاي زير را بيابيد و معناي آن را در مقابل آن بنويسيد.
الف) دلا! تا كي در ايـن زندان، فريبِ اين و آن بيني؟
ب ) ور امروز اندر اين منــزل تو را جـاني زيان آمد
ج) بدين زور و زر دنيــا، چو بـيعقلان ، مشـو غِرّه
د )كه گر عرشي به فرش آيي و گر ماهي به چاه افتي
7- آرايههاي « واجآرايي» ، «تكرار»، « تضاد»و « لف و نشر مرتّب » را در بيت زير مشخّص كنيد .
چه بايد نازِش و نالِش ، بر اقبالي و ادباري/ كه تا بر هم زني ديده، نه اين بيني نه آن بيني
8- آيهاي را كه بيت زير به آن تلميح دارد ، بنويسيد.
ز يزدان دان،نه از اركان، كه كوته ديدگي باشد / كه خطّي كز خِرَد خيزد،تو آن را از بَنان بيني
درس چهاردهم
406 – نديدهست كس بند بر پاي من/ نه بگرفت پيل ژيان جـاي من
516- به ديدارت آرايش جان كنم / زمن هرچه خواهي تو فرمان كنم
517- مگر بند، كـز بنـد عـاري بود / شكستي بود زشـت كـاري بود
518- نبيند مرا زنـده با بنـد كس/ كه روشن روانم بر اين است و بس
519- ز تـو بيــش بـودنـد گُنداوران / نكـردند پايـم بـه بنـد گـران
( رزمنامه رستم و اسفنديار – دكتر جعفر شعار، دكتر حسن انوري- تهران: مؤسّسه مطبوعاتي علمي- مجموعه ادب فارسي شماره 3- چاپ دوم 1367 صص 126و 114 )
£££
1- معناي واژههاي « پيل ژيان» ، «آرايش جان»، «روشن روان» و «گُنداوران» را بنويسيد.
2- فردوسي سخن چه كسي را منظوم كرده است؟
3- «ي» نكره براي تفخيم در كدام بيت ديده ميشود؟
4- موضوع اساسي داستان رستم و اسفنديار چيست؟
5- حروف قافيه را در بيت آخر بنويسيد.
6- چرا داستان رستم و اسفنديار TRAGEDY است؟
7- مصراعهاي زير بخوانيد و معناي «مگر» را در مقابل آن بنويسيد.
الف)مگر اي سحاب رحمت تو بباري ار نه دوزخ
ب ) مـگـــر بنــد، كـز بنــد عــاري بــود
ج ) ايــن مگر خويش است با آن طوطيَك ؟
د ) مــگــر كــاتشِ تــيــز پيـــدا كنـــد
8- در كدام بيت آرايهي تكرار به كار رفته است ؟
درس پانزدهم
دمدمههاي ارديبهشت ، اصفهان چون شاهزادهي افسون شدهي افسانه است كه طلسمش را شكستهاند و آرام آرام از خواب بيدار ميشود. شكوفههاي به و بادام ،رؤياهاي پرپر شدهي اويند و بيد مجنون،معشوقهاي كه زلفهاي خود را بر او افشانده است .امّا بهار جاويدان ، در اين رنگها و نقشهاي كاشيها جاي دارد؛ بهار منجمد و رمزآلود ،چنان كه گويي كالبد بنا، مينايي است كه روح ايران را در آن حبس كردهاند.
£££
1- اركان تشبيه را در دو سطر نخست بيابيد و آن را بنويسيد.
2- رؤياهاي پرپر شدهي اصفهان چيست؟
3-« دمدمه» در اينجا يعني چه و در زبان عربي چه معنايي دارد؟
4-« طلسم كسي را شكستن» يعني چه؟
5- بيت زير با كدام قسمت متن ارتباط دارد ؟
تا پري و ديو در شيشه شود / بلكه هاروتي به بابل در رود
6- معني «سقف مقرنس» در كدام گزينه نيست؟
فتنه ميبارد از اين سقف مقرنس برخيز / تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم
الف سقفي كه به شكل برجسته يا پلّهپلّه گچبري كنند
ب ) بر آمدگيهايي كه در سطح داخلي سقفي ميسازند
ج) سقفي كه سطح داخلي آن صاف نباشد
د) اين بنا در شرق ميدان نقش جهان اصفهان رو به روي بناي عاليقاپو واقع شده است و در سال 1011 هـ- ق به امر شاه عبّاس اوّل بنا شده است.
7- كدام گزينه مرجع «او» عاقل است؟
الف) شكوفههاي به و بادام ،رؤياهاي پرپر شدهي اويند .
ب) بيدمجنون معشوقهاي كه زلفهاي خود را بر او افشانده است.
ج) طاووس مرغ بهشتي است و هم او بود كه به روايت تفسيرها،شيطان را در ورود به بهشت ياري كرد .
د ) « دكتر محمدعلي اسلامي نُدوشن» در سال 1304 شمسي در ندوشن نزديك يزد به دنيا آمد . درس« جلوههاي هنر در اصفهان» قسمتي از كتاب« صفير سيمرغ» اوست.
8- اصطلاح مربوط به توضيحات زير را بنويسيد.
الف) غيرمادّي، امري كه روحاني محض باشد ،آنچه منزّه از ماده باشد مانند عقل و روح
ب) مُمالِ اسلامي، از طرحهاي هنري، مركّب از پيچ و خمهاي متعدّد
ج) آنچه به شكل خورشيد از فلز سازند و بالاي قبّه و مانند آن نصب كنند.
د) نوعي تزيين ساختمان است و آن اين كه اتاقها و ايوانها را به شكلهاي برجسته يا پلّهپلّه گچ بري كنند.
هـ )آسمانه و قوس بنا از طرف داخل كه آن را از چوب ميسازند.
و ) بالاخانه، اتاق يا قسمت مجزّّايي از يك تالار
ز) به اصطلاح بنّايان «لُغاز ساختمان» بنايي است ستون مانند بر دو جانب درِ ورودي ساختمان كه به شكل زيبايي از بن ديوار تا بالا به عقب كشيده ميشود .
ح) اتاقي در خانقاه كه به خلوت و رياضت سالكان و فقرا اختصاص دارد. شاهنشين، گوشه ، محلّ اطعام فقرا
ط) پيشگاه خانه.
ي) كاشيهايي كه به شكل گيسوي بافته، پيچپيچان به پايين كشيده ميشوند و غالباً در درون گلدانهاي مرمري جاي ميگيرند.
درس شانزدهم
روزي در خيابان او را ديدم؛ شادي كردم و به سويش دويدم.
آن خسرو مهربان و خونگرم با سردي و بيمهري بسيار نگاهم كرد
از چهرهي تكيدهاش بدبختي و سيهروزي ميباريد. چشمهايِ درشت و پر فروغش چون چشمههاي خشك شده سرد و بيحالت شده بود.
£££
1- واژهي « بسيار » در كدام حالت« وصف» و در چه صورت « قيد» است؟
2- يك تشبيه بيابيد و اركان آن را مشخص كنيد.
3-واژهي «خشك» در هر يك از عبارتهاي زير، چه مفهومي دارد؟
الف) چشمههاي خشك شده
ب) هرگز با پرسشهاي خشك خود مرا خسته نميكرد.
ج) مادرم خشك و كم سخن بود.
د) ميگفتند او آدم خشك دستي است.
هـ) هنوز چشمهي ذوق و قريحه و استعداد ادبي او خشك نشده بود.
4- دو واژهي مترادف بيابيد و آنها را بنويسيد.
5- كنايههاي زير را معنا كنيد.
الف) بال و پر افراشته درهم آميخته و گَرد بر انگيختهاند.
ب) كُمَيتش لنگ بود.
ج) دل گرمي
د ) شوري به پا كرده بود.
هـ) با آوازِ خوشِ شش دانگ خواند.
و) صاحبدل
ز) آفتاب از كدام سمت بر آمده كه خسرو كيف همراه آورده است!
ح) رهاوردي بابِ دندان نصيبش شده بود.
ط) خوش رويي
ي) خودرو و خود سر بود .
ك) در چشم به هم زدني پشت او را به خاك رسانيد.
ل) مرد ميدان نبود.
م) فيالجمله نماند از معاصي مُنكري كه نكرد و مُسكري كه نخورد.
ن) خونگرم
س) زهر خند
6- سرايندگان ابيات زير را بنويسيد.
الف) بـزد تيـر بـر چشـم اسفنديـار / سيـه شـد جهان پيش آن نامدار
ب) شكر نعمت نعمتت افزون كنــد / كفر نعمـت، از كفت بيرون كند
ج) از قضا سـر لنگبيــن صفرا فـزود/ روغن بــادام خشكـي مينمود
د) بيدل گمان مبر كه نصيحت كند قبول/ من گوش استماع ندارم لِمَنْ يَقُولُ
و) به صوت خوش چو حيــوان است مايل/ ز حيوان كم نشايد بودن اي دل
7- كدام گزينه بايد در جاي خالي مصراع دوم بيت زير قرار گيرد؟
كبوتري كه دگر آشيان نخواهد ديد/ « » همي بردش تا به سوي دانه و دام
الف) غذا ب) غزا ج) قذا د) قضا
8- جاهاي خالي متن زير را تكميل كنيد :
درس شانزدهم (خسرو) يكي از نوشتههاي نويسنده معاصر، « » است كه ابتدا در مجلّهي يغما( سال 21 ، شمارهي 7) و سپس در مجموعه داستان« » به چاپ رسيده است. در اين اثر، يكي از مشكلات فرهنگي – اجتماعي عصر ما و آثار « » آن را در قالب « » بيان ميكند.
« دريغا كه من بارها به همين ترتيب، در چاه ضلالت فرو افتادگان را نجات داده بودم(!) ندانم كه اين بار چرا آن تجربه، صفرا فزود(!) و آن شيوه ، ترتيب اين بينوايِ بر نامِ حيرت فرومانده را اين گونه داد كه همگان ديدند! شگفتا ، سرّ اين دو گانگي بر من معلوم نشد. مگر آن كه بگويم علل و اسباب در دست من است ولي اثر و نتيجه در دست اوست و با او نشايد پنجه در يقه افكندن!»
1- دو تشبيه بيابيد و مشبّه و مشبّهبه آن را مشخّص كنيد .
2- « آن تجربه،صفرا فزود» يعني چه؟
3- تعريف « توكّل » در كدام قسمت متن آمده است؟
4- « پنجه در يقه افكندن » كنايه از چيست؟
5- ملّا نصرالدّين متن بالا را براي كدام عمل خود گفته است؟
6- مفرد جمعهاي مكسّر زير را بنويسيد.
وزرا، وكلا، خطبا، امواج، اخبار، امثال، جرايد، قواعد، اعمال، مصالح، اعصار، وسايل، علل، اسباب
7- « دموستنس » كيست؟
8- توضيحات زير را بخوانيد و اصطلاح مربوط به آن را در مقابلش بنويسيد.
الف) تشعشع و انتشار خود به خود اشعّه از چند فلز خاص مثل راديوم و اورانيوم.
ب) تغيير در فعّاليت سلولهاي عصبي كه بر اثر دريافت صداهاي بسيار شديد به وجود ميآيد و منجر به تشنّج ، فراموشي و از دست دادن تواناييهاي حسّي ميشود.
ج) موج ايجاد شده هنگامي كه سرعت هواپيما از سرعت صوت بيشتر ميشود . حدّ واسط سرعت صوت و سرعت بالاي صوت است.
د) تعداد ارتعاش در ثانيه . گوش فقط تعداد ارتعاش بين 20 تا 2000 هرتس در ثانيه را ميتواند دريافت كند و پايينتر و بالاتر از آن دريافت نميشود .
هـ ) امواجي كه فركانس آنها بالاتر از 2000 هرتس است و شنيده نميشود .
درس هفدهم
داروَگ
خشك آمد كشتگاه من
در جوار كشتِِ همسايه
گرچه ميگويند :«ميگريند روي ساحل نزديك
سوگواران در ميان سوگواران
قاصد روزان ابري، داروگ، كي ميرسد باران؟
بر بساطي كه بساطي نيست
در درون كومهي تاريك من ذرّهاي با آن نشاطي نيست
و جدار دندههاي ني به ديوار اتاقم دارد از خشكيش ميتركد
- چون دل ياران كه در هجران ياران –
قاصد روزان ابري، داروگ ، كي ميرسد باران؟
£££
1- منظور از واژههاي زير در شعر «داروگ» چيست؟
كشتگاه همسايه
باران كومه
2 –نيما روزگار خود را چگونه ترسيم كرده است ؟
3- شاعر، چشم به راه چيست؟
4- تصويري كه شاعر از اتاق خود ترسيم ميكند، نشانهي چيست؟
5- يك تشبيه بيابيد و اركان آن را مشخص كنيد .
6- آرايهي كدام گزينه با گزينههاي ديگر متفاوت است؟
الف) بر بساطي كه بساطي نيست.
ب) جامهاش شولاي عرياني است
ج) صداي سنگين سكوت در سرسرا پيچيده بود
د) هزار باديه سهل است با وجود تو رفتن
7- «داروگ» چيست؟
8- توضيحاتي كه در زير آمده است مربوط به كدام شاعر است؟ نام شاعر را در مقابل آن بنويسيد.
الف) در كرمانشاه به دنيا آمد و در مسكو درگذشت ، ديوان وي مجموعهاي از قطعه وغزل و مقداري تصنيف و ترانه است كه مجموعاً با زباني ساده و روان سروده شده است.
ب) از پيشگامان تحوّل در شعر فارسي است. در تبريز به دنيا آمد و در استانبول به تحصيل پرداخت و به زبانهاي تركي، فرانسه و فارسي تسلّط داشت.
ج) وي در يزد زاده شد و از پيشگامان تجدّد در شعر فارسي به شمار ميرود.
د) در سال 1266 شمسي در تبريز به دنيا آمد. .وي از طريق زبانهاي فرانسه و تركي با اشكال جديد شعر آشنايي يافت. اشعار او كه متأثّر از نوپردازان تركيه بود، در جرايد به چاپ ميرسيد.
هـ) متولّد گرمارود الموت است .وي از شعراي نوپرداز به شمار ميرود. كتابهاي « سرود رگبار»، «عبور» و « در سايهسار نخل ولايت» از آثار اوست.
درس هجدهم
در اُحُد
كه گلبوسهي زخمها، تنت را دشتِ شقايق كرده بود ،
مگر از كدام بادهي مهر ، مست بودي
كه با تازيانه هشتاد زخم ، بر خود حد زدي ؟
كدام وامدار تريد ؟
دين به تو ، يا تو بدان ؟
هيچ ديني نيست كه وامدارِ تو نيست .
دري كه به باغ بينش ما گشودهاي
هزار بار خيبريتر است
مرحبا به بازوان انديشه و كردار تو
£££
1- حدّ ميگساري در احكام شرعي ، چند تازيانه است ؟
2- مهمترين غزوها را نام ببريد .
3- شاعر امام علي (ع) را چگوه توصيف ميكند ؟
4- « خيبريتر » يعني چه ؟
5- در جنگ خيبر كدام پهلوان معروف يهود به دست امام علي (ع) كشته شد ؟
6- آرايههاي خواسته شده را از متن بيابيد و در مقابل آن بنويسيد.
الف ) تشبيه ب ) تلميح
ج ) ايهام تناسب د ) استعاره
7- در عقيدهي شاعر چرا امام علي (ع) با تازيانهي هشتاد زخم به خود حد ميزند ؟
8- در شعر زير به وسيلهي كدام آرايهي ادبي به ويژگي شعري شاعر پي ميبريم ؟
شعر سپيد من روسياه ماند / كه در فضاي تو به بيوزني افتاد
درس نوزدهم
در كوچهسارِ شب
در اين سراي بيكسي ، كسي به در نميزند / به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند
يكي ز شب گرفتگان چراغ بر نميكند / كسي به كوچهسـار شب درِ سحر نميزند
نشستهام در انتظـارِ اين غبارِ بيسوار / دريغ كــز شبـي چنين سپيـده سـر نميزند
دل خراب من دگر خرابتر نميشود / كه خنجـر غمت از ايــن خــرابتر نميزند
گذرگهياست پُر ستم كه اندر او به غير غم/ يكـي صـلاي آشنـا به رهگذر نميزند
چه چشم پاسخ است از اين دريچههاي بستهات/ برو كه هيچكس ندا به گوش كر نميزند
نه سايـه دارم و نــه بر بيفكنندم و سزاست / اگر نه بر درختِ تر كسي تبر نميزند
£££
1- مفهوم عبارتهاي زير را بنويسيد :
الف) سراي بيكسي
ب ) به در نميزند
ج ) پرنده پر نميزند
د ) شب گرفتگان
2- «شب» و «سحر» نماد چه هستند ؟
3- « در انتظار غبار بيسوار نشستن » كنايه از چيست ؟
4- يك تشبيه در بيت چهارم بيابيد و مشبّه و مشبّهبه آن را مشخّص كنيد .
5- در بيت آخر، چرا شاعر خود را سزوار نابودي ميداند ؟
6- نوع ادبي و قالب شعر در كوچهسار شب را بنويسيد .
7- مفهوم كنايي مصراع زير را بنويسيد .
يكي ز شب گرفتگان چراغ بر نميكند
8- آرايههاي ادبي بيت آخر را بنويسيد.
درس بيستم
گذشته از اين خطوط اصلي ، افكار تمام كساني كه طيّ قرون مختلف، با شنيدن«PERSPOLIS » بدين نقطه جلب شدهاند، بر حسب تصادف در بخشهاي گوناگون ثبت شده است .
در واقع اينها يادداشتهايي ساده، جملهها و اشعاري قديمي و ضربالمثلهاي راجع به دنيا و مافيهاست كه با خطوط يوناني ، كوفي ، سرياني، فارسي ، هندي و حتّي چيني نوشته شده است : « كجا هستند پادشاهاني كه به هنگام نوشيدن ساغر مرگ ، در اين كاخها فرمانروايي ميكردند ؟ چه بناهايي كه صبح بر پا بود و عصر ويران گشت !» اين جملات را سيصد سال پيش مسافر شاعر نوشته و چنين امضا كرده است : « علي پسر سلطانخالد ... »
£££
1- واژهاي را كه توضيح داده شده است ، در مقابل آن بنويسيد:
الف )كلمهاي است يوناني به معني شهر پارس، در اينجا منظور يكي از كاخهاي پادشاهان هخامنشي در مرودشت فارس است . ساختمان اين كاخ در زمان داريوش آغاز شد.
ب )خطّي كه براي نوشتن زبان سرياني به كار ميرفته و آن همان خطّ آرامي با اندكي تغيير بوده است .
ج ) نوعي از خطوط اسلامي د) آنچه در آن است
2- جملات علي پسر خالد را با قصيدهي ايوان مداين خاقاني به مطلع زير مقايسه كنيد:
هان اي دل عبر بين از ديده عبركن هان / ايوان مداين را آيينهي عبرت دان
3- به مأخذي كه معرّفي ميشود ، مراجعه كنيد و استنباط خود را از مطالب آن بنويسيد.
( مفاتيح نوين – ناصرمكارم شيرازي – قم: مدرسهالامام عليبن ابيطالب (ع) – چاپ اوّل 1384 ص447 طاقكسري )
4- مفرد جمعهاي مكسّر زير را بنويسيد :
مكارم- اخلاق- فضايل- مراتب- اوقاف- وعّاظ – فقها- دراويش- فنون- اشراف- اعراب- امرا- مزارع- انوار- عجايب- اهرام- مراتب- خطوط- اطراف- آثار- قرون- هياكل- اشكال- نِكات- فواصل- اعصار- سطوح- افكار- اشعار- اسرار- بقايا- ذخاير- اشيا- اشباح- عِبَر- فنون
5- جاهاي خالي را تكميل كنيد :
ابن بطوطه در سال 754 به « » بازگشت. سلطان مراكش از او تجليل كرد و به دبير خود« » فرمان داد كه داستانها و شرح سفر ابنبطوطه را ثبت و ضبط كند. بدين ترتيب ، سفرنامهي ابنبطوطه با عنوان رِحلهي ابنبطوطه يا « » پديد آمد. اين سفرنامه را « » به فارسي ترجمه كرده است.
6- چه ويژگيهايي باعث شده است كه سفرنامهي ابنبطوطه يكي از بهترين و جالب توجهترين سفرنامهها شود ؟
7- «طُي» در تركي به چه معناست ؟
8- نويسنده و مترجم سفرنامهي « به سوي اصفهان» را بنويسيد.
درس بيستو يكم
اگر ممكن بود!
درد دندان (شاه) بسيار شدّت كرده . شام نتوانستند ميل كنند . خدا انشاءالله صحّت بدهد. اگر ممكن بود چهار دندان مرا بكشند و دندان شاه خوب شود ! حاضر بودم !
نرود ميخ آهنين در سنگ!
سرِ شامِ شاه احضار شدم. چهار ساعت تمام « تاريخ فردريك» خواندم . عجيب اين كه در سال متجاوز از چهار صد تومان خرج ميكنم و از اين قبيل كتابها كه سراپا تنبّه است ميآورم و براي شاه ميخوانم ، هيچ ملتفت نيستند !
بالاتر از فتح خوارزم !
دو سه لغت فرانسه از من پرسيدند ،گفتم .بعد، عرض كردم: من هفتاد هزار لغت فرانسه ميدانم !
شاه هم به جهت اين كه مرا خجل كنند ، لغت غير مصطلح «گوش ماهي زنده» را از من سؤال كردند . من ندانستم . به قدري مشعوف شدند كه اگر خبر فتح خوارزم و بخارا را به او ميدادند ، اينقدر شعف براي وجود مبارك دست نميداد!
£££
1- در خاطرات اعتمادالسّلطنه چاپلوسي نويسنده در كدام قسمتها بيشتر ديده ميشود ؟
2-« تاريخ فردريك كبير » اثر كيست ؟
3- نويسنده كتاب روزنامهي خاطرات اعتمادالسّلطنه با كدام زبان اروپايي آشنايي داشته است ؟
4-با در نظر گرفتن خاطرات اعتمادالسّلطنه ، دربار قاجار چه ويژگيهايي داشته است؟
5- معادل امروزي «دارالطّباعه» چيست ؟
6- «ديوانخانه» با كدام وزارتخانه مطابقت دارد؟
7- كدام تأليف محمدحسينخان صنيعالدّوله از آيه 70 سوره الرّحمن (55) اخذ شده است؟
8- توضيحات زير مربوط به كدام شهرهاست ، آنها را بنويسيد.
الف) شهري مشهور در ماوراءالنّهر ، پايتخت سامانيان نيز بوده و امروز جزء جمهوري ازبكستان است.
ب) ناحيهاي از ايران قديم كه در دورهي قاجار جزء روسيهي تزاري شد.اكنون از شهرهاي كشور تركمنستان است.
درس بيستو دوم
شخصي به هزار غم گرفتارم/ در هـر نفسي به جـان رسد كارم
بيزَلّت و بيگـناه محـبوســم/ بـيعلّـت و بيسبب گرفتــارم
خورده قسم اختران به پاداشم/ بستــه كمر آسمـان بـه پيكارم
محبوسم و طالع است منحـوسم/ غمخوارم و اختـر است خون خوارم
امروز به غـم فـزونترم از دي / و امـسال به نقـد كمتر از پارم
طومار نـدامت است طبعِ من/ حرفي است هر آتشـي ز طومارم
£££
1- معناي كنايي « كار به جان رسيدن» و «كمر بستن» را بنويسيد.
2- چرا شاعر به زنداني شدن خود اعتراض ميكند؟
3- شاعر در كدام بيت به تأثير ستارگان در سرنوشت اشاره دارد؟
4- معناي كدام بيت در زير آمده است ؟
« زنداني هستم و بخت با من يار نيست ؛ اندوهگينم و ستارهي بختم با من دشمن است.»
5- شاعر، روزگار خود را نسبت به گذشته چگونه ميبيند ؟
6- شاعر چه چيزي را طومار پشيماني خود ميداند؟
7- نوع دستوري « ـَم» را در قصيده مسعود سعدسلمان مشخّص كنيد:
الف) شناسه
ب) ضمير
ج) فعل
8- مسعود سعدسلمان در كدام قلعه هشت سال در زندان به سر برد ؟
هفت سالم بكوفت «سو» و «دهك» / پس از آنم سه سال قلعهي «ناي»
درس بيستو سوم
كعبهي مخفي
برو طواف دلي كن كه كعبهي مخفي است/ كه آن خليل بنا كرد و اين خدا خود ساخت
£££
1- آرايههاي بيت را مشخص كنيد .
الف) تشبيه: دل ، مشبّه و كعبه مشبّه است .
ب ) تلميح : بناي كعبه
ج ) ايهام : مخفي ( به معناي «پنهان» و نيز تخلّص «زيبالنّساء» است).
د ) مراعاتنظير : طواف ، كعبه ، خليل
هـ) تضمين : از خواجه عبدالله انصاري
اي عزيز : در رعايت دلها كوش و عيب كسان ميپوش و دل به دنيا مفروش. بدان كه خدايْ تعالي در ظاهر، كعبه بنا كرده كه او از سنگ و گِل است و در باطن كعبهاي ساخته كه از جان و دل است. آن كعبه ، ساخته ابراهيم خليل است و اين كعبه، نظرگاه ربّ جليل است. آن كعبه منظور مؤمنان است و اين كعبه نظرگاه خداوند رحمان است. آن كعبه مجاز است و اين كعبه راز است . آنجا چاه زمزم است و اينجا آه دمادم،آنجا مروه و عرفات است و اينجا محلّ نور ذات. حضرت محمّدمصطفي (ص) آن كعبه را از بتان پاك كرد، تو اين كعبه را از اصنام هوا و هوس پاك گردان .
( فارسي و آيين نگارش 5 چاپ 76 درس 25 ص 105)
و ) واجآرايي : ك 5 ،خ 5 .
2- يك زن شاعر از هند و يك زن شاعر از تاجيكستان نام ببريد.
3- «چين بر جبين فكنده» كنايه از چيست؟
4- زيبالنسّا در سرودن شعر بيشتر از كدام شاعرِ معروفِ ايرانيِ قرنِ دهم پيروي ميكرد؟
5- در بيت زير واژهاي كه داراي ايهام است بيابيد و هر دو معني آن را بنويسيد.
از قضا آيينهي چيني شكست/ خوب شد اسباب خودبيني شكست
6- با توجّه به اسلوب معادله موجود در بيت زير ، كلمهي «هوش» معادل كدام كلمه در بيت قرار دارد؟
عشق چون آيد برد هوش دل فرزانه را / دزد دانا ميكشد اوّل چراغ خانه را
7- بيت زير با كدام گزينه ارتباط معنايي دارد ؟
در سخن مخفي شدم مانند بو در برگ گل / هر كه خواهد ديدنم گو در سخن بيند مرا
الف )بزرگي سراسر به گفتار نيست/ دو صد گفته چون نيم كردار نيست
ب ) سخن تا نپرسند لب بستـهدار / گهــر نشـكنـي تيشـه آهستـه دار
ج ) سخـن تا نگـوينــد پنهـان بـود / چـو گفتند هر جــا فراوان بـود
د ) تـا مـرد سخـن نگفتــه بـاشــد / عيــب و هنـرش نهفـته بـاشــد
8- كدام گزينه در توصيف ادبيات برون مرزي فارسي درست نيست؟
الف) نفوذ استعمار انگليس باعث شد تا تفاوتهاي فراوان در ساختار و واژگان و تلفّظ و گونههاي زبان ايجاد شود.
ب ) زبان فارسي ، از دورهي غزنوي تا حدود صد و پنجاه سال پيش زبان اداري و درباري هند و پاكستان بود.
ج )در عصر حاضر جريان ادبي دري (فارسي رايج در افغانستان ) و تاجيكي (فارسي رايج در ماوراءالنّهر) باقي مانده است.
د ) زبان و ادبيات فارسي ، دو قرن اخير در سرزمينهاي دور گسترش و رواج داشته است.
درس و بيست و چهارم
ريشهي پيوند
در خون من غرور نياكان نهفته است / خشم و ستيز رستم دستان نهفته است
در تنگنايِ سينهيِ حسرت كشيدهام / گهوارهيِ بصيرتِ مردان نهفتـه است
خاك مرا جزيرهي خشكي گمان مبر / درياي بيكران و خروشان نهفته است
خالي دل مرا تو ز تاب و توان مدان / شير ژيــان ميــان نيستـان نهفته است
پنداشتي كه ريشهي پيوند من گسست / در سينهام هزار خراسان نهفته است.
£££
1- جاهاي خالي را تكميل كنيد :
از ابتداي قرن بيستم و با روي كار آمدن « » ، ادبيات تاجيكستان « » شد. شعر «ريشهي پيوند « از « » ( متولّد 1954 در كولاب) است. احساس لطيف شاعر و شور حماسي و دلبستگي او به « » در اين شعر تجلّي مييابد .
2- قالب و نوع ادبي شعر ريشهي پيوند را بنويسيد.
3- از كدام شخصيت اسطورهاي ايراني نام برده شده است ؟
4- « گهوارهاي بصيرت مردان » يعني چه ؟
5- در كدام بيت نقش نماي اضافه چهار بار آمده است ؟
6- «در سينهام هزار خراسان نهفته است » يعني چه ؟
7- دو تركيب وصفي در متن بيابيد و آنها را بنويسيد.
8- موضوع و محور شعر ريشهي پيوند چيست ؟
مناجات
الاهي ، زهي خداوند پاك كه بنده گناه كند و تو را شرم ،كرم بُوَد
الاهي ، تو دوست ميداري كه من تو را دوست دارم با آن كه بينيازي از من ،پس من چگونه دوست ندارم كه تو مرا دوست داري با اين همه احتياج كه به تو دارم .
الاهي ، من غريبم و ذكر تو غريب ، و من با ذكر تو اِلف گرفتهام ؛ زيرا كه غريب با غريب اِلف گيرد.
الاهي ،شيرينترين عطاها در دل من من رجاي تو خداوند است
و خوشترين سخنها بر زبان اين گنهكار ،ثناي توست
و دوستترين وقتها بر اين بندهي مسكينِ گنهكار ،لقاي توست .
الاهي ،مرا عملِ بهشت نيست و طاقت دوزخ ندارم. اكنون كار با فضل تو افتاد.
الاهي ، اگر فردا گويند چه آوردي؟ گويم : خداوندا، از زندان ، موي باليده و جامهي شوخگِن و عالَمي اندوه و خجلت توان آورد. مرا بشوي وخلعت فرست و مپرس !
£££
1- بيت زير با كدام قسمت هم معناست ؟
كرم بين و لطف خداوندگار/ گنه بنده كرده است و او شرمسار
2- چهار صفت خداوند كه در متن آمده است بيابيد و آنها را بنويسيد.
3- براي انس با ياد خدا چه دليلي ذكر كرده است ؟
4- گوينده شيرينترين بخششها را چه ميداند ؟
5- در كدام قسمت متن آرايهي سجع ديده ميشود ؟
7- واژههاي زير را معنا كنيد .
غريب اِلف
شوخگِن خلعت
8- مناجات از كدام كتاب آورده شده است ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر