قرابت معنایی 1 (زبان فارسی پیش دانشگاهی)

1- مفهوم کدام بیت ، با بیت «بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک / بگفت آن گه که باشم خفته در خاک» مناسبت بیشتری دارد ؟
1) یار به صد غمزه ملامت شمر من به صد اندیشه غرامت شمار
2) از بهر تو صد بار ملامت بکشم گر بشکنم این عهد غرامت بکشم
3) آن پای به دامن غرامت وین روی به کوچه ی ملامت
4) شدی عاشق ملامت نیست بر تو درین سودا غرامت نیست بر تو
2- مفهوم کدام بیت با بیت زیر ارتباط دارد ؟
«فریب جهان را مخور زینهار که در پای این گل بود خارها»
1) چو طوطی دید هندو را برابر زفان بگشاد طوطی هم چو شکر
2) ای طوطی جان ! چه می کنی در شهری کانجا ندهندت شکری بی زهری
3) ز هندوستان بیارند طوطیان را پر از شکر بریزند آشیان را
4) نی نه مار است یک طوطی شکر شکنست زان دمادم به سوی هند پرد طوطی وار
3- مفهوم کدام بیت با بقیه متفاوت است ؟
1) شور عشق تو قوی زور اوفتاد جان شیرینت همه شور افتاد
2) بس که جان را به ره عشق تو شیرین دادیم تیشه خون می خورد از حسرت فرهادی ما
3) عشقبازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت
4) بگفتا جان فروشی در ادب نیست بگفت از عشق بازان این عجب نیست
4- بیت «بگفت از دل جدا کن عشق شیرین / بگفتا چون زیم بی جان شیرین» با کدام بیت ، ارتباط مفهومی بیش تری دارد ؟
1) ندارم خسرو خوبان ز دامان تو دست از چه چو فرهاد از غم عشقت برآید جان شیرینم
2) بود عشقم به جای جان شیرین چو عشق از سر رود مرگم همین است
3) جز به عشق نیست شیرین کام جان روح را افسردگی تلخست تلخ
4) جان شیرینی جانست و همه چاشنی است چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود
5- کدام بیت با بیت «آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد» قرابت مفهومی دارد ؟
1) شد روزه و تسبیح و تراویح به یک جای عید آمد و آمد می و معشوق و ملاهی
2) قیمت خود به مناهی و ملاهی مشکن گرت ایمان درست است به روز موعود
3) به پایان شد شب عیش ملاهی سپیدی گشت پیدا در سیاهی
4) عقل فرمان پادشاهی راست نز پی لاهی و ملاهی راست
6- بیت «دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد / جز غم که هزار آفرین بر غم باد» با مفهوم کدام بیت ، تناسب معنایی ندارد ؟
1) این فخر بس که مرا چو پیدا شوم ز دور شادی کنان غم تو به رویم سلام کرد
2) غم می خوریم و هیچ شکایت نمی کنیم ما را چه غم ز غم ؟ که غمت ، غمگسار ماست
3) آگه نیم که چیست غمم را سبب ولی دانم که یاد غم سبب شادی من است
4) از دل غبار غم به گرستن نمی رود این خانه را مگر به سیل رفت و رو کنند
7- عبارت «مولانا عزلت را از صحبت کسانی که در قیدِ تعلقات باقی مانده بودند ، بهتر می دید» با کدام بیت ارتباط معنایی ندارد ؟
1) گوشه ای خواهم که گوش آوازپایی نشنود ور فلک را سقف بشکافد صدایی نشنود
2) گوشه ای گیر که از یاد خلایق بروی نه که از عزلت خود شهرت عنقا یابی
3) گوشه گیری دردسر بسیار دارد در کمین در محیط پر شر و شور از کنار اندیشه کن
4) دردسر تا نکشی صائب از این بی خبران گوشه ای امن تر از خلوتِ خاموشی نیست
8- عبارت «مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخورد و بخسبد و بخرد و بفروشد و زن خواهد» با مفهوم کدام بیت ، متناسب است ؟
1) در صحبت خلق جز پریشانی نیست کنجی بنشین و جز قناعت مطلب
2) نیست باز آمدن از فکر و خیال تو مرا با رفیقان موافق سفر دور ، خوش است
3) نهفته باش ز مردم که خلق دیو رهند فرشته اوست که از چشم خلق ، پنهان است
4) ای دل تو در این روز ، فراغت مطلب وز مردم این زمانه ، راحت مطلب
9- عبارت «مولانا می پندارد که این ناله در درون همه ی موجودات هست و اگر عنایت یا جذ به ی پروردگار در آن ها بدمد ، همه می نالند» با کدام بیت ، قرابت معنایی دارد ؟
1) امّید تو بیرون برد از دل ، همه امّیدی سودای تو خالی کرد از سر ، همه سودایی
2) هر کس به تمنایی ، رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری ، خاطر نرود جایی
3) ای باده فروش من ، سرمایه ی جوش من از توست خروش من ، من نایم و تو نایی
4) یا چشم نمی بیند یا راه نمی داند هر کاو به وجودِ خود دارد ز تو پروایی
10- با توجه به عبارت «نهالی چند که وی در هنگام ورود خویش در باغ غرس کرده بود ، اکنون درختانی تناور شده بودند. چه اندوه جان کاه و مصیبت سختی بود که این مرد می بایست تمام این اشیای عزیز را ترک کند و نه تنها حیاط مدرسه بلکه خاک وطن را نیز وداع گوید.» کدام بیت ، زبانِ حال فردِ آزرده از تبعید است ؟
1) سر زلف تو نباشد ، سرِ زلفِ دگری که برای دلِ ما قحطِ پریشانی نیست
2) دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت وقت آن است که پرسی خبر از بغدادم
3) گر عاقلی مباش مقیّد به هیچ جا نشنیده ای که ملک خدا ، بنده ی خدا
4) دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جایی که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
11- با توجه به عبارت «مولانا به هر طفل و بیوه ای که در راهش پیش می آمد ، کرنش و تواضع می کرد و به دربار سلطان و درگاه اهل قدرت هرگز نمی رفت» کدام بیت ، بهتر و کامل تر می تواند ویژگی های اخلاقی مولوی را بیان کند ؟
1) گر به صد نامه نویسم صفت مشتاقی اشتیاقم به ملاقات تو صد چندان است
2) همه کس به میدان کوشش دراَند ولی گوی بخشش نه هر کس برند
3) افتادگی جدا و گران مطلبی (= فزون خواهی) جداست تا کهربا (= کاه ربا) توان شدن ، آهن ربا مبا ش
4) شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت
12- خلاصه ی حکایت زیر از «اسرار التوحید» با همه ی بیت ها به جز بیت ... پیام مشترکی دارد.
«ناگاه زنی پاره ای خاکستر از بام بینداخت ، بعضی به جامعه شیخ رسید. جمع در اضطراب آمدند و خواستند حرکتی بکنند. شیخ ما گفت : آرام گیرید ؛ کسی که مستوجب آتش بود ، به خاکستر بازو قناعت کنند ، بسیار شکر واجب آید»
1) غم زیر دستان بخور زینهار بترس از زبردستی روزگار
2) ز مغرور دنیا ره دین مجوی خدا بینی از خویشتن بین مجوی
3) طریقت جز این نیست درویش را که افکنده دارد تن خویش را
4) بزرگان نکردند در خود نگاه خدا بینی از خویشتن بین مخواه
13- صورت منظوم عبارت «چون وی قصد طعام کرد من ابا کردم ، گفتم این غلام را در کار من کن» کدام بیت ، است ؟
1) گفت انگشت به خوانت ننهم تا نبخشی گنه این سیهم
2) کرد در ساحت آن خیمه نگاه دید شب رنگ غلامی چون ماه
3) صوفی از ذوق گریبان زد چاک وز جهان بی خبر افتاد به خاک
4) هستم از وصف خوش آوازی او آرزومند حُدی سازی او
14- مفهوم بیت «زبان در کش ای مرد بسیار دان / که فردا قلم نیست بر بی زبان» با مفهوم همه ابیات به جز ... متناسب است.
1) سخن فروشی ، فرزند خود افروختن است کسی که لاف سخن زد ز اهل غیرت نیست
2) آن را که بود مغز و خرد ، خاموش است از کاسه ی پر ، صدا نیاید بیرون
3) رازی به سینه دارم حرفی به لب ، زبان کو تا بی هراس گویم یا بی حجاب خوانم
4) جان است و زبان است ، زبان دشمن جان است گر جانت به کار است نگه دار زبان را
15- عبارت «عادت کرده بود که همه چیز را گذران و همه ی احوال عالم را در معرض تبدل تلقی کند ، از این رو از هیچ پیشامد جالبی ، زیاده اظهار شادمانی نمی کرد و از هیچ حادثه ی سوئی هم به شکوه در نمی آمد» با مفهوم همه ی گزینه ها جز ... ارتباط معنایی نزدیکی دارد.
1) بر مهر چرخ و شیوه ی او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی
2) ای دل از پست و بلند روزگاراندیشه کن در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن
3) بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
4) از تأسف کار نگشاید چو فرصت رفت رفت هر دم انگشت پشیمانی گزیدن بهر چیست
16- مفهوم بیت : «باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز / قصه ی غصه که در دولت یار آخر شد» با کدام بیت ، متناسب است ؟
1) مزاج دهر تبه شد درین بلا حافظ کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی
2) ازین سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
3) ز تند باد حوادث نمی توان دیدن درین چمن که گلی بوده است یا سمنی
4) ببین در آینه ی جام نقش بندی غیب که کس به یاد ندارد چنین عجب زمنی
17- جمله ی «مولانا از این فقر اختیاری ، اظهار بشاشت می کرد» با کدام بیت ، ارتباط معنایی ندارد ؟
1) گر مرا دور فلک کرد تهیدست چو سرو نیم آزاده گرم بر دل از آن باری هست
2) شکرها می کنم ار سیم و زری نیست مرا که فراغت ز نگه داشتن باری هست
3) نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
4) چه کنم گنج زر و رنج نگهداشتنش هر کجا تازه گلی در پی آن خاری هست
18- کدام بیت ، مفهوم عبارت زیر را در بر دارد ؟
«این مایه خاکساری و تواضع ، حاکی از آن است که او ، در طریق انقطاع خویشتن را از «خود» خالی کرده بود و به مرتبه ی فنا رسیده بود.»
1) اگر صد قرن ازین عالم بپویی سوی آن بالا چو دیگر سالکان خود را هم اندر نردبان بینی
2) سبک رو چو توانی بود سوی آسمان تا تو ز ترکیب چهار ارکان همی خود را گران بینی
3) یا رب دلی که در وی پروای خود نگنجد دست محبت آن جا ، خرگاه عشق چون زد
4) سعدی ز خود برون شو گر مرد راه عشقی کان کس رسید در وی کز خود قدم برون زد
19- بیت «دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد / جز غم که هزار آفرین بر غم باد» با مفهوم کدام بیت ، متناسب نیست ؟
1) به جان د وست که غم ، پرده بر شما ندارد گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
2) غم تو را به نشاط جهان نخواهم داد من این خریده ی خود را به هیچ نفروشم
3) مگو در بی غمی آسودگی هست که غم گر هست در عالم ، همین است
4) غمش را غیر دل ، سر منزلی نیست ولی آن هم نصیب هر دلی نیست
20- عبارت «اگر وقتی در خانه اش ، اسباب اغذیه و تکلف کم تر بود ، بشاشت عظیم می کرد» با مفهوم کدام بیت ، تناسب دارد ؟
1) زر داند ساخت کار ما آری کار همه کس به زر چو زر می گردد
2) غنچه را بین که خرده ای دارد می نگنجد ز شادی اندر پوست
3) خداوند مکنت به حق مشتغل پراکنده روزی پراکنده دل
4) فراوان خزینه فراوان غم است کم است انده آن را که دنیا کم است