پاسخ خود آزمایی های هنر و ادب فارسی رشته « هنر»( فصل سوم و چهارم )


فصل سوم
1- درباره شعر یا نظم بودن و یا میزان شعریت قطعات زیر بحث کنید:صص 21، 22 ، 23
گر شور و شری هست حریصان جهان را
خرم دل قانع که ز هر شور و شری رست
در عز قناعت همه روح آمد و راحت
در حرص فزونی است اگر دردسری هست
پاسخ مصرع اول:
ابیات فوق نظم است زیرا : همه ابزارهای ادبی آن از برونه ی زبان مایه می گیرد.
به سقراط گفتند کای هوشمند چو بیرون رود جان از این شهر بند
فرو ماند از جنبش اعضای تو کجا به بُوَد ساختن جای تو
تبسم کنان گفت آن اوستاد که بر رفتگان دل نباید نهاد
گرم باز یابید گیرید پای به هر جا که خواهید سازید جای
(اسکندرنامه نظامی)
پاسخ مصرع دوم:
ابیات این نمونه شعر هستند چون در آنها از عنصر تخیل و ابزارهای بلاغی استفاده شده است به این شرح :
1 – شهربند : استعاره است از قالب جسمانی انسان که روح در آن زندانی است.
2 – در مصراع دوم بیت سوم «که بر رفتگان دل نباید نهاد» کنایه از علاقمند نشدن و دل نبستن است.
ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم
موج ز خود رفته ای تیز خرامید و گفت هستم اگر می روم گر نروم نیستم
«اقبال لاهوری»
پاسخ مصرع سوم :
این نمونه ، شعر محسوب می شود زیرا شاعربه دو پدیده ی ساحل و موج صفت و روح انسانی بخشیده است و به مرد تخیل خارج از واقعیت خود سخن گفته است و بین دو پدیده ی طبیعی ارتباط عاطفی برقرار کرده است.
حسرت نبرم به خواب آن مرداب کارآم درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست با کم از طوفان دریا همه لحظه خوابش آشفته است
(شفیعی کدکنی)
پاسخ مصرع چهارم:
این نمونه نیز به دلیل بهره مند شدن از عنصر خیال، شعر است. در بیت اول آرایه ی تشخیص، در مصراع دوم «خفتن مرداب در دشت شب» به کار رفته است. شاعر بین دو مقوله ی «خواب مردابی« و «تحرک و طوفان دریایی» نوعی تضاد معنایی برقرار کرده و قرینه سازی کرده است. سه کلمه «مرداب» ، «دشت شب» و «دریا» در مفهوم نمادین به کار رفته اند و ضمناً از احساس و عاطفه در بیان مضمون برخوردار است.

تمرین 2 - درباره نوع نثر قطعات زیر بحث کنید :
بدان ای پسر که مردمان تا زنده باشند ناگزیر باشد از دوستان، که مرد اگر بی برادر باشد به که بی دوست از آنچه حکیمی را پرسیدند که : «دوست بهتر یا برادر؟» گفت : «برادر هم دوست به» پس اندیشه کن به کار دوستان به تازه داشتن رسم هدیه فرستادن و مردمی کردن. زیرا که هر که از دوستان نه اندیشد دوستان نیز از او نه اندیشند پس مرد، همواره بی دوست بود.
)قابوسنامه عنصرالمعالی(
پاسخ :
در این نثر از زبان ادبی استفاده شده است. چون دارای آفرینش ادبی است.
توانگر زاده ای دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچه ای مناظره در پیوسته که صندوق تربت پدرم سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت زرین در او ساخته، به گور پدرت چه ماند: خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر او پاشیده ؟

درویش پسر این بشنید و گفت : تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود نجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده باشد. (گلستان سعدی باب هفت)
پاسخ :
این نثر از نوع گونه ی ادبی است و به نثر مسجع نوشته شده است.

جامی ، شاعر و ادیب و عارف ایرانی، مشهورترین شاعر پارسی گوی در سده نهم هجری است پدرش از دشت (حوالی اصفهان) به هرات مهاجرت کرد و عبدالرحمان در 817 هـ ق در خرجرد جام تولد یافت. مدتی دشتی تخلص می کرد و سپس به مناسبت مولد خود و به سبب ارادتی که به شیخ جام داشت، تخلص جامی را برگزید.
)دایره المعارف مصاحب(
پاسخ :
این نثر، نثر علمی است زیرا برای بیان مستقیم و آشکار مفاهیم دقیق به کار رفته است .

تمرين های فصل چهارم: ص ( 39)
الف- در غزل زیر تشبیهات را مشخص کنید و درباره کیفیت زیبایی آنها بحث کنید:

سينه بايد گشاده چون دريا تا کند نغمه ای چو دريا ساز
نفسی طاقت آزموده چو موج که رود صدره و برآید باز
تن طوفان کش شکیبنده که نفرساید از نشیب و فراز
بانگ دریا دلان چنین خیزد کار هر سینه نیست این آواز
بیت اول :
سینه (مشبه) گشاده (وجه شبه) چون (ادات تشبیه) دریا (مشبه به)
سینه (مشبه) نغمه ساز کردن (وجه شبه) چو(ادات تشبیه) دریا(مشبه به)
بیت دوم :
نفسی (مشبه ) طاقت آزموده (وجه شبه) چو(ادات تشبیه) موج ( مشبه به)

ب – متن زیر را بخوانید و درباره تشبیهات و ارکان آنها سخن بگویید.
آورده اند که در ناحیت کشمیر متصدی خویش و مرغزاری نزه بود و از عکس ریاحین (مشبه) او پر زاغ ( مشبه به) چون دم طاووس (ادات وجه شبه) نمودی و در پیش جمال (مشبه) او دم طاووس (مشبه به) به پر زاغ (وجه شبه ) مانستی (ادات تشبیه)
درخشان (وجه شبه) لاله (مشبه) در وی چون (ادات تشبیه) چراغی (مشبه به)
و لیکن از دود او بر جانش داغی
شقایق بر یکی پای ایستاده (مشبه) چو (ادات تشبیه)برشاخ زمرد جام باده (مشبه به)
شبی(مشبه( چون (ادات تشبیه) شبه (مشبه به) روی شسته به تیر ( وجه شبه)
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر

فصل چهارم تمرین صفحه های 46 و47
1 – در ابیات و عبارات زیر استعاره ها را بیابید و درباره هر یک توضیح دهید :
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند همدم گل نمی شود یاد سخن نمی کند
ساقی سیم ساق من گر همه دُرد می دهد کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی کند
از لعل تو گه یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
«حافظ»
پاسخ :
«سرو» در معنای استعاری به کاررفته است و استعاره از معشوق است = استعاره ، مصرحه «ساقی« استعاره از معشوق شاعر است = استعاره مصرحه
«لعل» استعاره از لب معشوق است = استعاره مصرحه

- صبحگاهان که بسته می ماند / ماهی آبنوس در زنجیر/ دم طاووس پر می افشاند/ روی این بام تن شسته ز تیر نیما یوشیج(معاصر)
پاسخ :
«ماهی آبنوس» استعاره مصرحه از شب تار / طاووس = استعاره مصرحه از خورشید

نه این برف را / دیگر سرباز ایستادن نیست / برفی که به روی و ابروی ماهی نشیند
احمد شاملو (معاصر)
پاسخ :
برف = استعاره از پیری / مو و ابرو قرینه می باشند (مصرحه)

خم آورد پشت دلیر جوان زمانه بیامد نبودش توان
تیغ تیزاز میان برکشید برشیر بیدار دل بر درید
شاهنامه فردوسی
پاسخ :
شیر = استعاره ی مصرحه از سهراب

2 – در ادبیات و عبارات زیر ،استعاره های مکنیه و تشخیصها را مشخص کنید و توضیح دهید.
شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین معجز و قرینه گر زن
منوچهری (قرن چهارم)
مشبه به این تشبیه «زن» است و «شب» در ذهن شاعر به زن تشبیه شده است و «گیسو» و «پلاسین معجر» و «قرینه گرزن» هر سه از لوازم مشبه به هستند. پس «شب» استعاره مکنیه است از زن و گیسو فروهشتن صفت انسانی است که به شب نسبت داده است و تشخیص است.
اختر شب از کنار کوهساران سرخم می کند، تا صدای تو را بشنود، اما تو از زیر شاخه ای به زیر شاخه ی دیگر پنهان می شوی تا از انوار سیمین و پر موج آن بر کنار مانی .
لامارتین (شاعر فرانسوی قرن 18و19)
اختر شب سر خم می کند تا صدای تو را بشنود = استعاره از ماه است / سر خم کردن و شنیدن به اختر شب نسبت داده شده است استعاره ی مکینه و تشخیص تفضیلی است . منظور لامارتین از «تو» خطاب به بلبل است که به او صنعت انسانی بخشیده است تا آخر عبارت تشخیص تفضیلی است.
نه دست صبر که در آستین عقل بدم نه پای عقل که در دامن قرار کشم
(سعدی)
دست صبر = استعاره ی مکنیه است . «دست» از لوازم مشبه به محذوف (انسان) است
و «صبر» مشبه است.
آستین عقل = استعاره مکنیه است. «آستین» از لوازم مشبه به محذوف (انسان) است و «عقل» مشبه است.
پای عقل = استعاره ی مکنیه است. «پا» از لوازم مشبه به محذوف (انسان) است و عقل مشبه است.
دامن قرار = استعاره مکنیه است. «دامن» از لوازم مشبه به محذوف (انسان) است و «قرار» مشبه است.
بخز در لاکت ای حیوان : که سرما / نهانی دستش اندر دست مرگ است / مبادا پوزه ات بیرون بماند/ که بیرون برف و باران و تگرگ است. اخوان ثالث (معاصر)
دستش = مرجع ضمیر «ش» در دستش «سرما» در مصراع اول است = دست سرما = استعاره مکنیه و در مصراع دوم «دست مرگ» استعاره ی مکنیه است. دو واژه ی دست در این دو ترکیب از لوازم مشبه به محذوف (انسان) هستند. در ترکیب اول «سرما» و در ترکیب دوم «مرگ» مشبه هستند.




3- مجازها را مشخص کنید :صفحه (52)
گرنبندی زین سخن تو حلق را آتشی آید بسوزد خلق را
(مثنوی مولوی)
پاسخ تمرین :
در مصراع دوم بیت ، فعل «آید» به نهاد یا فاعل غیرحقیقی نسبت داده شده است.

- در میانه ی بیابان و گرماگرم حرکت، آفتاب بیداد می کرد.
- نسبت ددن «بیدارکردن» به فاعل غیرحقیقی( یعنی آفتاب) اسناد مجازی است نه حقیقی .

4- در ابیات و عبارات زیر اغراقها را توضیح دهید. صفحه( 55 )
جهاندار داند که دستان سام بزرگست و با دانش و نیکنام
همان سام پور نریمان بُدست نریمان گرد از کریمان بدست
بزرگ است و هوشنگ بودش پدر به گیتی سوم خسرو تا جود
نخستین به طوس اندر آن اژدها که از چنگ او کس نیامد رها
به دریا نهنگ و به خشکی پلنگ همش بوی و رنگ و همش خاک و سنگ
به دریا سرماهیان برفروخت و زود در هوا پر کرکس بسوخت
همی پیل را درکشیدی به دم دل خرم از یاد او شد دُژم ...
دگر اندرو دیو بد بی گمان تنش در زمین و سرش بآسمان
که دریای چین تا میانش بدمی تنش در زمین و سرش بآسمان
که دریای چین تا میانش بدمی ز تابیدن خود زیانش بدی
همی ماهی از آب برداشتی سر از گنبد چرخ بگذاشتی
به خورشید ماهیش بریان شدی ازو چرخ گردنده گریان شدی...

پاسخ تمرین
در بیت چهارم، مصراع دوم دارای اغراق است که می گوید کسی نمی تواند از چنگ او رها شود.
در بیت پنجم ، نهنگ خواندن و پلنگ نامیدن جنبه ی اغراقی دارد.
در بیت ششم، مصراع اول دارای 1 اغراق است : به دریا سر ماهیان را می گداخت و مصراع دوم 1 اغراق، و از او پر کرکس در هوا می سوخت.
در بیت هفتم ، مصراع اول دارای 1 اغراق است : در دم خیل را می کشت.
در بیت هشتم ، مصراع دوم دارای 2 اغراق است: قسمت اول تنش در زمین و قسمت دوم سرش در آسمان بود.
در بیت نهم ، مصراع اول دارای اغراق است : که آب دیای چین تا کمرش می رسید .
در بیت دهم ، مصراع دوم دارای اغراق است : سرش از گنبد آسمان هم عبور می کرد و بالاتر می رفت.
در بیت یازدهم ، مصراع اول یک اغراق دارد : در خورشید ماهی کباب و بریان می شد و در مصراع دوم : زمین و روزگار گردنده از دست او گریه می کرد.


فصل چهارم تمرین 87و88و89
در ابیات و عبارات زیر چه عواملی باعث ایجاد موسیقی شده است؟ توضیح دهید.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
(حافظ)
در بیت اول تکرار صامت «ن» و «ز» و مصوت «آ» باعث ایجاد واج آرایی شده است.
- بیا و کشتی ما در شط شراب انداز خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
(حافظ)
در بیت دوم تکرار صامت «ش» باعث ایجاد واج آرایی شده است.

- مرا / تو بی سببی نیستی / به راستی / صلت کدام قصیده ای / ای غزل؟ / و یا ستاره باران جواب کدام سلامی/ به آفتاب/ از دریچه ی تاریک ؟ (احمد شاملو)
در این قطعه تکرار صامت «س» و مصوت بلند «آ» باعث ایجاد واج آرایی شده است.

- در ستاره باران آن شب / نماز خونین حماسه ی چهارده ساله ی مرا / وسعت وسیع کدام سجاده گسترده شد؟ / که عطر آسمانی آن / از هزار فرسنگ فاصله / در عطشناکی انتظارم پیچید . (محمدرضا عبدالملکیان)
- در این قطعه تکرار صامت «ن» و «س» و مصوت بلند«آ» باعث ایجاد واج آرایی شده است.

- یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
نور تویی سورتویی دولت منصور تویی
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
حجره ی خورشید تویی دولت منصور تویی
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
این تن اگر کم تَنَدی راه دلم کم زَنَدی
یار تویی غار تویی خواجه ! نگه دار مرا
سینه ی مشروح تویی بر در اسرار مرا
مرغ کُه طورتویی خسته به منقار مرا
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
روضه ی امید تویی راه ده ای یار مرا
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
پخته تویی خام تویی خام بمگزار مرا
راه شدی تا بندی این همه گفتار مرا

در بیت اول تکرار صامت «ر» و مصوت بلند «آ» و صامت «ی» و مصوت کوتاه –ُ باعث ایجاد واج آرایی شده است.
در بیت دوم تکرار مصوت بلند «و» و «آ» و مصوت کوتاه «-ُ» و مصوب بلند «ی» باعث ایجاد واج آرایی تکرار شده است.
در بیت سوم تکرار مصوت بلند«و» و صامت «ر» و مصوت بلند «ی» باعث ایجاد رواج آرایی شده است.
در بیت چهارم تکرار صامت «ر» و صامت «ق» و مصوت بلند «ی» باعث ایجاد واج آرایی شده است.
در بیت پنجم تکرار صامت «ر» و مصوت بلند «ی» و مصوت کوتاه «-ُ» و صامت «هـ» باعث ایجاد واج آرایی شده است.
در بیت ششم تکرار صامت «ز» و «ت» و مصوت بلند «آ» و مصوت کوتاه «-ُ» و مصوت بلند «ی» و «آ» باعث واج آرایی شده است.
در بیت هفتم تکرار مصوت بلند«آ» و مصوت کوتاه «-ُ» و مصوت بلند «ی» و صامت «ت» و «م» باعث واج آرایی شده است.
در بیت هشتم تکرار صامت «ت» و مصوت بلند «آ» و «ی» و صامت «ن» باعث واج آرایی شده است.

فصل چهارم تمرین ص( 91 )
در ابیات و عبارات زیر لف و نشر را بیابید و انواع آن را نشان دهید :
1)ای نور چشم مستان در عین انتظارم چنگی حزین و جامی ، بنواز یا بگردان
پاسخ :
بین بنواز با چنگ و بگردان با جام، لف و نشر مرتب برقرار است.

2) دانش و خواسته است نرگس و گل که به یک جای نشکفند به هم
هر که را دانش است، خواسته نیست وانکه را خواسته است دانش کم
پاسخ
نرگس به خواسته و گل به دانش مربوط است و لف و نشر مرتب برقرار است.

3)روی و چشمی دارم اندر مهر او کاین گهر می ریزد آن زر می زند
پاسخ
روی بازو و چشم با گوهر مربوط است و لف و نشر مشوش برقرار است.
4)غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید وسحر به ضحاک و سامری آموخت
پاسخ
بین کید و ضحاک، سحر و سامریلف و نشر مرتب برقرار است.

5)فغان ز جغد و جنگ و مرغوای او که تا ابد بریده باد، نامی او
بریده باد نای او و تا ابد گسسته و شکسته، پر و پای او
(ملک الشعرای بهار)
پاسخ
گسستگی به پر و شکستگی به پا مربوط است و لف و نشر مرتب است.

فصل چهارم تمرین ص( 94)
در نمونه های زیر، چه عواملی باعث ایجاد موسیقی درونی شده است؟
«ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حیف و توانگران را دادی به طرح.
صاحبدلی بر او بگذشت و گفت :
ماری تو که هر که را بینی بزنی یا بوم که هر کجا نشینی بکنی
حاکم از این سخن برنجید و روی از نصیحت او د رهم کشید و بر او التفاتی نکرد. تابشی آتش مطبخ در انبار هیزمش افتاد و سایر املاکش بسوخت و از بستر نرمش به خاکستر گرم نشاند. اتفاقاً همان شخص در گذار بود و شنید که با یاران می گفت : ندانم این آتش از کجا در انبار هیزم افتاد. گفت : «از دود دل درویشان» (گلستان سعدی)»
پاسخ
لف و نشر بین «بزنی با مار» و «بکنی با بوم» برقرار است. واج آرایی در صامت «ک» و «ب» موجود است.
در «درد دل درویشان» ، «دود» ایهام دارد ؛ معنی اول «دود» و معنی دوم «آه»

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف تو زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
حافظ
در این بیت واج آرایی در صامت «ز» برقرار است. «چین» دارای دو معنی ایهام است. بین کلمات چین و سفر دراز مراعات نظیر برقرار است.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
«باباطاهر»
در این ابیات بین کلمات «دیده و دل» مراعات نظیر برقراراست. واج آرایی در صامت «د» وجود دارد. بین کلمات «خنجر و فولاد» مراعات نظیر برقرار است. واج آرایی در صامت «د» وجود دارد.
در کنار عواطف، اندیشه ها و تأملاتی هستند که از یک سو با خرد و منطق انسان سرو کار دارند و از سوی دیگر زمینه ی بعضی انواع شعر هستند.

به طور مثال دو بیت زیر از خیام را از دیدگاه عناصر معنوی یک شعر مورد بررسی قرار می دهیم:
جامی است که عقل آفرین می زندش صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزه گر هر چنین جام لطیف می سازد و باز بر زمین می زندش

عناصر سازنده ی این شعر عبارتند از :
اول : اندیشه ی مرگ، یک تجربه ی منطقی و برخاسته از ذهن اندیشمند ماست و مربوط به تجربیات شعوری و شهودی است.
دوم : عاطفه ی خاص انسانی در برابر این واقعیت و افسوس شاعر بر فنای انسان و نابودی حیات آدمی.
سوم : خیال نیرومند شاعر که توانسته است این اندیشه و عاطفه را که همه انسانها را شامل می شود در تصویری خاص جاودانه نماید. و این تصویر عادی زندگی را در تصویر جامی که عقل بر آن آفرین می زند. در تصویر کوزه گر دهر که این جام لطیف را می سازد و بر زمین می زند، جاودانه کند.
برخی منتقدان آثار ادبی را به طور کلی از لحاظ نوع اندیشه و موضوعات به چهار نوع حماسی، غنایی ، تعلیمی و نمایشی تقسیم کرده اند.