آبان ۰۱، ۱۳۸۹

رزم رستم و اشکبوس ( درس 2 ادبیات دوم دبیرستان)

بیت1:دلیری کجا نام او اشکبوس همی بر خروشید بر سان کوس

معنی بیت1:دلیری که نام او اشکبوس بود همچون طبلی فریاد کشید و خروشید
تشبیه:(اشکبوس:مشبه/برخروشید:وجه شبه/برسان:ادات تشبیه/کوس:مشبه به)
بیت2:بیامد که جوید ز ایران نبرد سر هم نبرد اندر ارد به گرد

معنی بیت2:اشکبوس وارد میدان نبرد شد تا از لشگر ایران مبارزی بطلبد و
حریف را شکست دهد و نابود کند.
ایران:مجاز از «سپاه ایران»
سر به گرد اوردن:کنایه از «کشتن و نابودی و شکست دادن»
واج ارایی:صامت«ر»
بیت3:بشد تیز رهام با خود و گبر همی گرد رزم اندر امد به ابر

معنی بیت3:رهام با کلاه خود و زره جنگی آن چنان سریع به میدان نبرد رفت که
گرد و غبار نبرد به آسمان رسید.
گبر و ابر:جناس ناقص اختلافی
خود،گبر،رزم:مراعات نظیر
ابر:مجاز از اسمان
گرد رزم به ابر امدن:اغراق و کنایه از«سرعت زیاد»
بیت4:بر اویخت رهام با اشکبوس بر امد ز هر دو سپه بوق و کوس

معنی بیت4:رهام و اشکبوس نبرد را شروع کردند و هر دو سپاه با نواختن بوق
و طبل به تشویق انها پرداختند.
بوق و کوس:مراعات نظیر و مجاز از«صدای بوق و کوس»
بیت5:به گرز گران دست برد اشکبوس زمین اهنین شد سپهر ابنوس

معنی بیت5:اشکبوس گرز سنگین خود را بدست گرفت زمین مانند اهن سخت و اسمان
پر از گرد و غبار شد.
زمین اهنین شد:تشبیه زمین به اهن.
سپهر ابنوس شد:تشبیه اسمان به ابنوس.
زمین و سپهر:مراعات نظیر و تضاد.
مصراع دوم:اغراق.
بیت6:بر اهیخت رهام گرز گران غمی شد ز پیکار دست سران

معنی بیت6:رهام نیز گرز سنگین خود را از غلاف بیرون کشید و دست دو پهلوان
از نبرد با گرز های سنگین خسته شد.
گرز و پیکار:مراعات نظیر
گران و سران:جناس ناقص اختلافی.
بیت7:چو رهام گشت از کشانی ستوه بپیچید زو روی و شد سوی کوه

معنی بیت7:وقتی که رهام از جنگ با اشکبوس درمانده شد از نبرد با او روی
گرداند و به سوی کوه فرار کرد
روی پیچیدن:کنایه از«فرار کردن»
واج ارایی:مصوت«و»
بیت8:ز قلب سپاه اندر اشفت توس بزد اسب کاید بر اشکبوس

معنی بیت8:توس در مرکز سپاه خشمگین شد و اماده نبرد با اشکبوس شد.
قلب سپاه:تشخیص
بیت9:تهمتن بر اشفت و با توس گفت که رهام را جام باده ست جفت

معنی بیت9:رستم خشمگین شد و خطاب به توس گفت:که رهام بیشتر اهل بزم و خوش
گذرانی است تا رزم و نبرد.
جام و جفت و همنشین است:تشخیص
جام و باده:مراعات نظیر
گفت و جفت:جناس ناقص اختلافی
جام باده جفت کسی بودن:کنایه از«اهل بزم و تفریح و عیش و نوش بودن».
بیت10:تو قلب سپه را به ایین بدار من اکنون پیاده کنم کار زار

معنی بیت10:توس پس از فرار رهام بر اشفت و اماده نبرد با اشکبوس شد اما
رستم موافقت نکرد و گفت خود به نبردش می روم زیرا رهام بیشتر اهل خوش
گذرانی است و تو هم باید قلب سپاه را نگه داری.
قلب سپه:تشخیص
بیت11:کمان به زه را به بازو فکند به بند کمر بر،بزد تیر چند

معنی بیت11:رستم کمان اماده را به بازو افکند و چند تیر بر کمر خود بست.
کمان به زه:کنایه از«کمان اماده»
مراعات نظیر ها:(کمان و زه و تیر)(بازو و کمر)
مصراع دوم:واج ارایی صامت های«ب»و«ر»
بیت12:خروشید کای مرد رزم ازمای هماوردت امد مشو باز جای

معنی بیت12:رستم فریاد زد که ای مرد جنگجو حریف تو به میدان امده است
بایست و فرار مکن.
مشو باز جای:کنایه از«فرار نکن»
بیت13:کشانی بخندید و خیره بماند
عنان را گران کرد و او را بخواند
معنی بیت13:اشکبوس خندید و شگفت زده شد،ایستاد و رستم را صدا زد.
عنان را گران کردن:کنایه از «توقف و ایستادن»
بیت14:بدو گفت خندان که نام تو چیست؟ تن بی سرت را که خواهد گریست؟

معنی بیت14:به رستم در حالی که میخندید گفت که نام تو چیست و چه کسی می
خواهد برای تن بی سرت گریه و عزا داری کند؟
تن و سر:مراعات نظیر
خندان و گریست:تضاد
مصرع دوم:کنایه از«کشته شدن رستم»
بیت15:تهمتن چنین داد پاسخ که نام چه پرسی کز این پس نبینی تو کام

معنی بیت15:رستم اینگونه جواب داد که چرا نام مرا می پرسی؟از این پس تو
به ارزویت نمیرسی.
پاسخ و پرسی:تضاد
کام نبینی:کنایه از«به ارزو و هدف نرسیدن».
نام و کام:جناس ناقص اختلافی
چه پرسی:استفهام انکاری
بیت16:مرا مادرم نام مرگ تو کرد زمانه مرا پتگ ترگ تو کرد

معنی بیت16:مادرم مرا «مرگ تو»نام نهاد و روزگار مرا همچون پتگی برای
کوبیدن کلاه خود تو قرار داده است.
مرگ و ترگ:جناس ناقص اختلافی
زمانه:تشخیص
ترگ:مجاز از سر
مرا پتک ترگ تو کرد:تشبیه و کنایه«م»(در مرا):مشبه/پتک:مشبه به///کنایه
از«کشتن و نابودی»
واج ارایی:صامت های«م»،«ر»،«گ»
مرگ و ترگ:قافیه بیت
تو کرد:ردیف
بیت17:کشانی بدو گفت بی بارگی به

معنی بیت17:اشکبوس به رستم گفت:که بدون اسب خود را به یکبارگی به کشتن خواهی داد.
سر:مجاز از«وجود رستم»
بیت18:تهمتن چنین داد پاسخ بدوی که کشتن دهی سر به یکبارگی
ای بیهوده مرد پرخاشجوی
معنی بیت 18:رستم اینگونه به اشکبوس پاسخ داد:که ای مرد جنگجوی بیهوده گو...
این بیت با بیت بعدی «موقوف المعانی» است
بیت19:پیاده ندیدی که جنگ اورد سر سرکشان زیر سنگ اورد؟

معنی بیت19:ایا تا کنون ندیده ای که کسی پیاده به میدان جنگ برود و سر
متجاوزان و زور گویان قدرتمند را به سنگ بکوبد و نابود کند؟
جنگ و سنگ:جناس ناقص اختلافی
اورد:ردیف
بیت دارای استفهام انکاری است
بیت20:به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ سوار اندر ایند هر سه به جنگ؟

معنی بیت20:ایا در کشور و سرمین تو حیوانات قدرتمندی همچون شیرو نهنگ و
پلنگ سوار بر اسب به جنگ می روند؟
شیر،نهنگ و پلنگ:مراعات نظیر
شهر:مجاز از «سر زمین و کشور»
رستم به طور غیر مستقیم خود را«شیر و نهنگ و پلنگ»می داند بنا بر این
نوعی استعاره می باشد.
بیت دارای استفهام انکاری است
بیت21:هم اکنون تو را ای نبرد سوار پیاده بیاموزمت کار زار

معنی بیت21:اینک ای سوار جنگو،پیاده جنگیدن را به تو اموزش می دهم.
نبرده سوار:ترکیب وصفی مقلوب(سوار نبرده)منظور اشکبوس
سوار و پیاده:تضاد
بیت22:پیاده مرا زان فرستاده توس که تا اسب بستانم از اشکبوس

معنی بیت 22:توس(فرمانده سپاه ایران)به این خاطر مرا پیاده به جنگ
فرستاده است که اسبت را از تو بگیرم.
ارایه «حسن تعلیل»:وقتی شاعر یا نویسنده دلیل غیر واقعی اما شاعرانه و
دلپذیر برای موضوعی بیان می کند به ان «حسن تعلیل»میگویند.
بیت23:کشانی پیاده شودهمچو من بدو روی خندان شوند انجمن

معنی بیت23:اشکبوس همانند من پیاده می شود و همه به او می خندند و او را
مسخره می کنند.
روی خندان شدن:کنایه از «مسخره کردن و ریشخند»
مصراع اول:تشبیه(کشانی:مشبه/پیاده شود:وجه شبه/همچو:ادات تشبیه/من:مشبه به).
بیت 24:پیاده به از چون تو پانصد سوار بدین روز و این گردش کارزار

معنی بیت24:در این روز و در جریان این نبرد،یک جنگجوی پیاده از پانصد
سوار همچون تو بهتر است.
پیاده و سوار:تضاد
بیت دارای اغراق است
پیاده :منظور«رستم»
بیت 25:کشانی بدو گفت:با تو سلیح نبینم همی جز فسوس و مزیح

معنی بیت25:اشکبوس به رستم گفت که به همراه تو سلاحی به جز مسخره کردن و
شوخی نمی بینم.
بیت دارای«تشبیه پنهان»است:عملا فسوس و مزیح به «سلاح»تشبیه شده اند.
اکنون سر اری زمان بیت26:بدو گفت رستم که تیر و کمان ببین تا هم

معنی بیت 26:رستم به اشکبوس گفت که تیر و کمانم را ببین که لحظات پایانی
عمرت فرا رسیده است.
تیر و کمان:مراعات نظیر
سر امدن زمان:کنایه از«فرا رسیدن مرگ».
کمان و زمان:جناس ناقص اختلافی.
بیت27:چو نازش به اسب گران مایه دید کمان را به زه کرد و اندر کشید

معنی بیت27:رستم وقتی دید که اشکبوس به اسب قیمتی خود می نازد کمان را
اماده کرد و زه ان را کشید.
کمان و زه: مراعات نظیر
کمان را به زه کردن :کنایه از اماده کردن کمان.
بیت28:یکی تیر زد بر،بر اسب اوی که اسب اندر امد ز بالا به روی

معنی بیت28:رستم تیری به پهلوی اسب اشکبوس زد به طوری که اسب روی زمین افتاد.
بر(اولی): حرف اضافه.
بر(دومی):پهلو.
بر(اول) و بر(دوم):جناس تام.
اوی و روی:جناس ناقص اختلافی.
بیت29:بخندید رستم به اواز گفت که بنشین به پیش گران مایه جفت

معنی بیت 29:رستم خندید و با صدای بلند به اشکبوس گفت که اکنون پیش جفت
گرانمایه خود(اسب)بنشین.
گفت و جفت:جناس ناقص اختلافی.
گران مایه جفت:ترکیب وصفی مقلوب (جفت گران مایه)=جفت و همنشین ارزشمند
«
منظور اسب اشکبوس».
بیت30:سزد گر بداری سرش در کنار زمانی بر اسایی از کارزار

معنی بیت30:ایسته است که سر لسب را در اغوش بگیری و مدتی از جنگیدن کناره
بگیری و استراحت کنی.
بیت31:کمان را به زه کرد زود اشکبوس تنی لرز لرزان و رخی سندروس

معنی بیت31:اشکبوس سریعا زه کمانش را اماده کرد در حالی که تنش از ترس می
لرزید و چهره اش زرد شده بود.
تن و رخ:مراعات نظیر.
کمان و زه :مراعات نظیر.
لرز و لرزان:اشتقاق.
رخ سندروس:تشبیه(رخ:مشبه/سندروس:مشبه به/وجه شبه:«محذوف»:زرد بودن)
رخ سندروس شدن:کنایه از ترسیدن.
تنی لرز لرزان:کنایه از ترسیدن.
بیت32:به رستم بر ان گه ببارید تیر تهمتن بدو گفت بر خیره خیر

معنی بیت 32:اشکبوس انگاه به سمت رستم تیر های فراوانی پرتاب کرد و رستم
به او گفت:بیهوده...
تیر و خیر:جناس ناقص اختلافی.
ببارید تیر :استعاره مکنیه(تیر به باران تشبیه شده است و چون باران«مشبه
به»نیامده است این تشبیه به یک استعاره مکنیه تبدیل شده است)
ببارید تیر:اغراق.
این بیت با بیت بعدی «موقوف المعانی »است.
بیت33:همی رنجه داری تن خویش را دو بازوی و جان بد اندیش را

معنی بیت33:تن و بازوان و روح پلید خود را خسته می کنی.
تن بازوان و جان:مراعات نظیر.
بیت34:تهمتن به بند کمر برد چنگ گزین کرده یک چوبه تیر خدنگ

معنی بیت 34:رستم دست به کمر بند خود برد و یک تیر از جنس تیر خدنگ انتخاب کرد.
بیت35:یکی تیر الماس پیکان چو اب نهاده بر او چار پر عقاب

معنی بیت35:تیر برنده چو الماس که نوک ان را جلا داده و بر ان چار پر
عقاب بسته بودند.
مراعات های نظیر:(تیروپیکان/پرو عقاب/یکی و چار)
تیر الماس پیکان چو اب:تیری که پیکان ان مانند الماس است وان تیر مانند
اب درخشان است.
اندر اورده تیر خدنگ بیت36:کمان را بمالید رستم به چنگ به شست

معنی بیت36:رستم کمان را به دست گرفت و به شست تیر خدنگ را اماده پرتاب کرد.
کمان و تیر: مراعات نظیر.
بیت 37:بر او راست خم کرد وچپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست

معنی بیت 37:رستم برای پرتاب تیر دست راست را خم و دست چپ را که کمان در
ان بود راست کرد انگاه خروش از کمان بر خاست.
راست و راست:جناس تام.
تضاد ها:(راست و خم/چپ و راست)
واج ارایی ها:(صامت های «خ»و«چ»)
بیت38:چو سوفارش امد به پهنای گوش ز شاخ گوزنان برامد خروش

معنی بیت38:همین که انتهای تیر به گوش رستم رسید از کمان فریادی برخاست.
شاخ گوزنان:مجاز از«کمان=چرخ چاچی»
واج ارایی:صامت«ش».
بیت39:چو بوسید پیکان سر انگشت اوی گذر کرد بر مهره ی پشت اوی

معنی بیت 39:وقتی نوک تیر سر انگشت رستم را لمس کرد تیر ان چنان سریع رها
شد که از مهره ی پشت اشکبوس گذشت.
مرجع اوی(اول):رستم
مرجع اوی(دوم):اشکبوس
بوسید پیکان:تشخیص
سر انگشت و مهره پشت:مراعات نظیر.
بیت40: بزد بر برو سینه ی اشکبوس سپهر ان زمان دست او داد بوس

معنی بیت40:رستم به پهلو و سینه ی اشکبوس تیر زد و اسمان به نشانه ی قدر
دانی و تشکر دست رستم را بوسید.
بر و بر:جناس تام.
سپهر(اسمان):مجاز از «زمانه»و«روزگار».
مصراع دوم:اغراق.
بیت41:قضا گفت گیرد و قدر گفت ده فلک گفت احسنت و مه گفت زه

معنی بیت41:سر نوشت گفت:اشکبوس تیر را بگیر و قدر گفت رستم تیر را بزن
واسمان وماه نیز رستم را تشویق کردند.
قضا،قدر،فلک و ماه :تشخیص(چون عمل گفتن به انها نسبت داده شده)
ده،مه و زه:جناس ناقص اختلافی.
فلک و ماه:مراعات نظیر.
گفت:تکرار.
واج ارایی:صامت«گ».
بیت 42:کشانی هم اند زمان جان بداد چنان شد که گفتی ز مادر نزاد

معنی بیت 42:اشکبوس همان لحظه جان داد گویی که اصلا از مادر زاده نشده بود.
بیت دارای «اغراق»(مبالغه)است.








«سعید هاشمی»ارسال شده توسط :

هیچ نظری موجود نیست: