آبان ۰۱، ۱۳۸۹

درس 1 ادبیات اول دبیرستان

) سپاس و آفرين ايزد جهان آفرين راست: (معني): حمد و ستايش و درود ويژه ي خداوندي است كه جهان را آفريد.

2) آن كه اختران رخشان به پرتو روشني و پاكي او تابنده اند و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاينده اند: (معني): خداوندي كه ستارگان درخشان از فروغ و روشنايي و پاكي او مي درخشند و آسمان و جهان به خواست و امر او برقرار و پاينده است.

3) آفرننده اي كه پرستيدن اوست سذاوار دهنده اي كه خواستن جز از او نيست خوش گوار: (معني): آفريدگاري كه تنها پرستش او شايسته و سزاوار است خداوند بخشنده اي كه كه به غير از او از كس ديگري در خواست كردن گوارا و دل چسب نيست.

4) هست كننده از نيستي نيست كننده پس از هستي: (معني) : خداوندي كه زنده مي كند و مي ميراند.

5) ارجمند گردانندهي بندگان از خواري در پاي افكننده ي گرد كشان از سروري: (معني): (خداوندي كه) بندگان از پستي و زبوني نجاهت مي دهد و آن ها را ارجمند و بلند مرتبه مي كند و زورگويان را از تخت بزرگي و رياست به زير مي كشد و آن ها را خوارمي كند

6) پادشاهي اورا زيبنده خدايي او راست در خورنده بلندي و برتري از درگاه او جوي و بس: (معني): فرمانروايي برازنده ي اوست و خدايي لايق و سزاوار اوست عزت و سربلندي را تنها از درگاه او طلب كن.

7) هر آنكه از روي ناداني نه او را گزيد گزند او ناچار بدو رسيد: (معني): هر كسي كه از روي ناداني خداوند را نگزيد به ناچار از آن گرينش زيان مي بيند.

8) هستي هر چه نام هستي دارد بدوست :(معني): وجود و بود هر چيزي كه هستي و بودي دارد از خداست.

9) جهان را بلندي و پستي تويي ندانم چه اي هر چه هستي تويي! :(معني): خدايا پستي و بلني جهان از توست. خدايا تو را آن چنان كه بايد نشناخته ام اما مي دانم كه همه چيز تو هستي.

10) درود بر پيمبر باز پسين و پيمبران پيشين: )معني): سپاس و درود بر خاتم پيامبران كه راهنماي راه پيامبران گذشته است.

11) گره گشاي هر بندي آموزنده ي هر پندي: (معني) : گره از هر بند و مشكلي مي گشايد پند وارزها مي آموزد.

12) گمراهان را راه نماينده جهانيان را به نيك و بد آگاهانند:(معني):راه راست را به گمراهان نشان مي دهند و مردم را از نيك و بد آگاه مي كنند .

13) به همه زباني نام او ستوده وگوش پند نيوشان آواز او شنونده):معني):نام او به هر زباني ستودني است و پند ذيران سخن اورا شنيده و پذيرفته اند.

14) همچنين درود بر ياران گزيده و خويشان پسنديده اي او باد تا باد و آب وآتش و خاك در آفرينش بر كار است وگل بر شاخسار هم بستر بود: (معني):همچنين درود و سپاس بر ياران برگزيده و نزديكان او باد تا هنگامي كه جهان برقرار است و هستي ادامه دارد و گل و خار با شاخه ي درخت به هم يوسته و همراهند.

اي خدا اي فضل تو حاجت روا با تو ياد هيچ كس نبود روا

اي خداوندي كه فضل و بخشش تو بر آورنده ي نياز هاي ماست/ با ذكر ياد تو ديگر جايز نيست به جزتو يادي شود.

قطره ي دانش که بخشيدي ز پيش متصل گردان به درياهاي خويش

قطره اي از علم خود را براي ما عطا كردي آنرا به درياي دانش خود متصل گردان.

قطره ي علم است اندر جان من وارهانش از هوا وز خاك تن

در جان من قطره اي از علم و دانش است پس مرا از هواهاي نفساني و از وجود مادي نجات بده.

صد هزاران دام و دانه است اي خدا ما چون مرغان حريصي بي نوا

اي در اين جهان مديات زيادي است كه مي خواهند ما را منحرف كنند و ما نيز هم چون مرغان حريصي چيزي هستيم.

گر هزاران دام باشد هر قدم چون تو با مايي نباشد هيچ غم

اگر پيش روي ما هزاران دامي پهن شودوقتي تو ياور ما باشي ديگر هيچ غمي نيست.

از خدا جوييم توفيق ادب بي ادب محروم شد از لطف رب

توفيق بدست آوردن ادب را از خدا بخواهيد زيرا انسان بي ادب از لطف پروردگار محروم مي شود.

بي ادب تنها نه خود را داشت بد بلكه آتش در همه آفاق زد

انسان بي ادب نه تنها خودش را بد نام مي كند بلكه كل جهان را به نابودي مي كشاند.

آرايه هاي ادبي شعر

بيت7) در مصرع دوم) كلمه ي آفاق) آرايه ي مجاز

بيت2) مراعات نظير و تشبيه

بيت3 مصرع دوم) خاك تن: تشبيه – وارهانش: نقش (ش) : مفعول

بيت4) تلميح – تشبيه: مصرع اول) دام و دانه: استعاره ي مصرحه از ماديات – مصرع دوم) بي نوا: ايهام تناسب

چو بانگ رعد خروشان كه پيچيده انر كوه جهان پر است ز گلبانگ عاشقانه ي ما

همانطور كه صداي رعد خروشان در دل كوه مي پيچد جهان نيز از صداي عاشقانهي ما پر است

نواي گرم ني از فيض اتشي نفسي است ز سوز سينه بود گرمي ترانه ي ما

صداي گرم ني در اثر فيض و بخشش نفس آ تشين من است زيرا ترانه ي ما از سوز دل بلند مي شود.

ارسال شده توسط : علیرضا معین فر

هیچ نظری موجود نیست: