مهر ۰۶، ۱۳۸۹

فصل اول انواع ادبي (1)
درس دوم - ادبيات حماسي



فصل اول – انواع ادبي (1)

دسته بندي آثار ادبي به ما كمك مي كنند تا آن را آسان تر و بهتر بشناسيم و ارزيابي كنيم.
گذشتگان ما آثار ادبي را بر اساس صورت و شكل ظاهري تقسيم بندي مي كنند.
چنان كه قالب هاي شعر فارسي را – به جز دو قالب قصيده و غزل – بر اساس شكل ظاهري يعني طرز قرار گرفتن قافيه ها و مقدار ادبيات، نام گذاري كرده اند، هم چنين آثار نثر فارسي را با توجه به شيوه نگارش آن ، به نثر ساده ، نثر سجع و ...... دسته بندي و نام گذاري كرده اند.
در ادبيات جهان ، آثار ادبي بر اسسا «انديشه و محتوا» به چهار نوع اصلي تقسيم و دسته بندي شده اند:
1. ادبيات حماسي
2. ادبيات نمايشي
3. ادبيات غنايي
4. ادبيات تعليمي



درس 2 – ادبيات حماسي :
تعريف اثر حماسي :

حماسه در اصطلاح روايتي داستاني است كه از تاريخ تخيلي يك ملت كه با قهرماني ها و اعمال و حوادث خارق العاده در مي آميزد. اثر حماسي داراي چهار ويژگي است :
1. به صورت داستان است
2. مربوط به يك ملت است
3. در بردارنده قهرماني و دلاوريهاست
4. حوادث و رويدادهاي غيرعادي در آن ديده مي شود
ويژگي اصلي اثر حماسي تخيلي بودن و شكل داستاني آن است.
قهرمان يك اثر حماسي انساني آرماني و برتر است. نظير رستم در شاهنامه فردوسي در آثار حماسي حوادث غيرطبيعي و خلاف عادت فراوان است. اين رويدادها نشان دهنده ي آرمان ها و آرزوهاي بزرگ يك ملت در زمينه هاي اخلاقي و نظام اجتماعي است. و عقايد كلي آن ملت را درباره مسائل اصلي انساني مانند آفرينش، زندگي و مرگ بيان مي كند. بزرگترين حماسه سراي ايران حكيم ابوالقاسم فردوسي، حدود 370 ه‍.ق (نيمه دوم قرن چهارم) نظم شاهنامه را آغاز كرد و بيش از سي سال براي سرودن آن رنج مي برد. شاهنامه را مي توان به سه بخش اساطيري، حماسي و تاريخي تقسيم كرد.
غم نامه ي رستم و سهراب كه از برجسته ترين داستانهاي شاهنامه است مربوط به بخش حماسي است.



رزم رستم و سهراب (1)

معاني اشعار و ادبيات درس :
رستم به هنگام ترك شهر ، نزد تهمينه آمد و مهره اي را كه بر بازو داشت:
بيت2 :
رستم مهره را به همسرش، تهمينه داد و گفت : از اين مراقبت كن . اگر تقدير تو را صاحب كرد، اين مهره را به گيسوي او بياويز.
بيت 3 :
و اين كار را در زماني مناسب و مبارك و با اميدواري و خوش بيني انجام بده
بيت 4 :
ولي اگر تقدير و سرنوشت‌ تو را صاحب پيدا كرد، اين مهره را كه نشان و ياد بود پدر اوست به بازويش ببيند
بيت5 :
پس از گذشت نه ماه، از تهمينه پسري متولد شد كه مثل ماه تابان بود
بيت 6 :
چون كودك هنگام خنديدن چهره اش سرخ شد و مانند گل شاداب، شكفت، مادرش، تهمينه، نام او را سهراب (=سرخ آب) گذاشت.
بيت 7 :
هنگامي كه سهراب يك ماهه شد، جثه اش مانند كودك يك ساله بود بدنش با وجود خردسالي، مانند بدن پدرش ورزيده بود.
بيت 8 :
وقتي كه سهراب ده ساله شد. آنچنان قوي شده بود كه در توان زمين كسي توانايي مبارزه با او را نداشت.
بيت 9 :
فرزندم، نو پسر رستم، آن پهلوان قوي و نيرومندي ، تو از نسل زال، سام و نريماني
بيت 10 :
تهمينه ادامه داد كه از زماني كه خداوند جهان را آفريده است تا اين زمان ، پهلواني مانند رستم آفريده نشده است.
بيت 11 :
سهراب گفت : در حاليكه جهان پهلواني چون رستم، پدر من است و فرمانده ي رشيد و دلاوري چون من، فرزند اوست، كسي جز ما شايستگي پادشاهي را ندارد.
بيت 12:
افراسياب به فرماندهان سپاهي كه همراه با سهراب عازم ايران مي شدند سفارش كرد كه اين راز همچنان بايد نهفته بماند و رستم و سهراب نبايد همديگر را بشناسند.
بيت 13 :
پسر (سهراب) نبايد كه پدرش را بشناسد كه اگر چنين شود، به پدرش (رستم) دل بستگي عميقي پيدا خواهد كرد.
بيت 14:
شايد كه به خاطر ناشناس ماندن آن پهلوان نيرومند و كهن سال (رستم)، به دست اين شير مرد جوان كشته شود.
بيت 15:
پس از آنكه رستم به دست سهراب كشته شد، كار سهراب را هم بسازيد و يك شب او را در خواب به قتل برسانيد
بيت 16:
كاووس به سپهسالار خود دستور داد كه برو و رستم را دستگير كن و به دار بياويز و ديگر هرگز درباره ي او با من سخن مگو.
بيت 17:
مفهوم گرز و شمشير كينه را از كف افكندن و دست از جنگيدن و مبارزه كشيدن است
بيت 18 :
دل من به تو علاقه و تمايل دارد و تصور جنگ با كسي چون تو، عرق شرم بر چهره ام مي نشاند.
بيت 19:
شب گذشته، تصميم من و تو، اين بود كه هم اكنون با هم مبارزه كنيم.
بيت 20 :
من و تو با هم مبارزه مي كنيم. نتيجه اين بازي بي ترديد همان خواهد بود كه خداوند اراده كرده است.



خودآزمايي درس 2:
1 – يكي از ويژگيهاي داستان هاي حماسي، وجود حوادث خارق العاده است. به كدام قسمت داستان چنين موردي ديده مي شود؟

چون يك ماه شد همچو يك سال بود / برش چون بر رستم زال بود
چون سال شد، زان زمين كس نبود / كه يارست با وي نبرد آزمود
رشد و بلوغ جسماني رستم گونه و حيرت انگيز سهراب و اينكه او در سنين نوجواني و پهلواني و نيرومندي، در توان زمين بي رقيب است و به عنوان سردار سپاهي عظيم، به ايران لشكر كشي مي كند، از صحنه ها و رويدادهاي خارق العاده ي اين داستان حماسي است.



2 – افراسياب با فرستادن سپاه به ياري سهراب، چه هدفي را دنبال مي كرد؟

او اميدوار بود، رستم كه فرمانده ي قدرتمند سپاه ايران است . به دست فرزندش كشته شود، سپس خود سهراب در حالي كه در خواب است. به دستور او به قتل برسد. در اين صورت افراسياب همه از جانب ايران و همه از جانب سهراب . كه فرمانده دلاور سپاه خود اوست ، آسوده خاطر مي شود.



3 – هدف سهراب از لشكر كشي به ايران چه بود؟

كه پدر خود را بيابد، كاووس (پادشاه ايران) را از تخت بردارد و پدر را به پادشاهي ايران برساند، آنگاه به توان زمين باز گردد، افراسياب را نيز از حكومت بركنار كند و خود پادشاه توران شود.



4 – با توجه به مصراع «به گردن لشكر سپهدار گفت» مقصود از «سپهدار» كيست؟

افراسياب

هیچ نظری موجود نیست: