شهریور ۰۵، ۱۳۸۹

غمسرا




: حسن نیکمرام متخلص به «لایق» شعر از

بو غمسرادن عزیزیم نشانه قالمیاج

فلک ووروب یخاجاخ آشیانه قالمیاجاخ

حیاتین بویی باخ گور گلیب گدیب کیملر

سنیله ده گوزلیم جاودانه قالمیاجاخ

بو بش گون عمره گوره عاقل ائلمز طغیان

بولور کی هر عملی محرمانه قالمیاجاخ

الینده واردی اگر قدرتین چوخ ائتمه غرور

عدو الینده مدام تازیانه قالمیاجاخ

بهاری عمرووی ویرمه هدر جوان سان اگر

چمنده گول سولاجاخ باغبانه قالمیاجاخ

بو شانی شوکتی قویماز فلک قالا سن اوچون

همیشه ناز الیین نازدانه قالمیاجاخ

خوش اولسا گر عملین و گر مقام و منزلتین

و گرنه خوش گون او روح و روانه قالمیاجاخ

یتیشمه میش عجلین توشه یولا قبر ائوینه

یوبانسا روز جزایه بهانه قالمیاجاخ

جزانی یادوه سال عمروون بهاسینی بول

که سهل یوخ سن و من نوجوانه قالمیاجاخ

گد هر دن عبرتیله سال نظر مزار یلره

بیزه دییله کی گویا زمانه قالمیاجاخ

اویانگلان یوخودان «لایقا» زمان گچیری

اوزووه گل کی جهان شاه و خان قالمیاجاخ

قاباخدا واردی سفر وئرمه فرصتی الدن

هامی کوچوب گده جاخ او جهانه قالمیاجاخ

آخر هنر



او ابتدا تنه درختان بزرگ را قطع می‌کند تا شکل کلی طرحش را درون آن درآورد. بعد از درآوردن طرح کلی حیوانات روی جزئیات و بدن آنها کار می‌کند. بعد از تراشیدن...راندال دی. بونی مجسمه ساز مشهور که در زمینه حیات وحش کار می‌کند این حیوانات را تراشیده است. او ابتدا تنه درختان بزرگ را قطع می‌کند تا شکل کلی طرحش را درون آن درآورد. بعد از درآوردن طرح کلی حیوانات روی جزئیات و بدن آنها کار می‌کند. بعد از تراشیدن بدن روی جزئیات بسیار ریز مثل پر، خز، مو و بال آنها کار می‌کند. فقط نگاهی به این شاهکارهای هنری بیاندازید، مطمئن هستم این آثار واقعا شما را سرگرم خواهد کرد...


مرداد ۲۶، ۱۳۸۹

مادر

ساعت 3 نیمه شب بود که صدای تلفن پسر را از خواب بیدار کرد.

مادرش پشت خط بود

پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟

مادر گفت: 25 سال قبل همین موقع مرا از خواب بیدار کردی.فقط خواستم بگویم

تولدت مبارک

پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد

صبح سراغ مادرش رفت وقتی داخل خانه شد ، مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت!

ولی مادر دیگر در این دنیا نبود

عشق یعنی...

 

 
 

عشق یعنی با تو خواندن از جنون

عشق یعنی سوختن ها از درون

عشق یعنی سوختن تا ساختن

عشق یعنی عقل و دین را باختن

عشق یعنی دل تراشیدن ز گل

عشق یعنی گم شدن در باغ دل

عشق یعنی تو ملامت كن مرا

عشق یعنی می ستایم من تو را

عشق یعنی در پی تو در به در

عشق یعنی یك بیابان دردسر

عشق یعنی با توآغاز سفر

عشق یعنی تو بران از خود مرا

عشق یعنی باز می خوانم تو را

عشق یعنی بگذری از آبرو

عشق یعنی انتظار یك سلام

عشق یعنی دست هایی رو به دوست

عشق یعنی مرگ در راهت نكوست

عشق یعنی دل سپردن تا ابد

عشق یعنی خارها هم گل كنند

عشق یعنی تو بسوزانی مرا

عشق یعنی سایه بانم من تورا

عشق یعنی بشكنی قلب مرا

عشق یعنی می پرستم من تورا

عشق یعنی آن نخستین حرف ها

عشق یعنی در میان برف ها

عشق یعنی یاد آن روز نخست

عشق یعنی هرآن چه كه در یاد توست

عشق یعنی تك درختی در كویر

عشق یعنی عاشقانی سر به زیر

عشق یعنی بگذری از هفت خان

عشق یعنی آرش و تیر و كمان


منبع:
www.nagofteha89.mihanblog.com

مرداد ۲۳، ۱۳۸۹

ننوشت برای ورد روز و شب من


ننوشت برای ورد روز و شب من

جز ذکر علی معلم مکتب من

گر غیر علی کسی بود مطلب من

ای وای من و کیش من و مذهب من




جز ذکر علی معلم مکتب من

گر غیر علی کسی بود مطلب من

ای وای من و کیش من و مذهب من

مرداد ۱۱، ۱۳۸۹


اهل دانشگاهم

رشته ام علافی‌ست

جیب‌هایم خالی‌ست

پدری دارم

حسرتش یک شب خواب!

دوستانی همه از دم ناباب

و خدایی که مرا کرده جواب

اهل دانشگاهم

قبله ام استاد است

جانمازم نمره!

خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست

من نمی‌دانم که چرا می‌گویند

مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار

و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید

باید از مردم دانا ترسید!

باید از قیمت دانش نالید!

وبه آن‌ها فهماند

که من ایجا فهم را فهمیدم

من به گور پدر علم و هنر خندیدم!


تقلیداز :سهراب سپهری